با نگاهی به منطقههای دماوند و علم کوه
در چند دههی گذشته، جادههای غیراصولی زیادی به شکل خودسرانه در منطقههای کوهستانی مختلف کشور کشیده شده است. منظور از «غیراصولی و خودسرانه» جادههای خاکی درجه سه است که نه برای وصل کردن روستاها یا شهرها به یکدیگر، بلکه برای کارهایی همچون گمانهزنی معدن، بردن شن و ماسه، دسترسی به مراتع، تصرف زمین، کشیدن خطهای انتقال نیرو یا نفت و گاز، زمینهسازی برای گرفتن وام با تظاهر به آغاز یک طرح بزرگ، و… گاه برای انجام یک کار غیرسودجویانه اما پراشتباه مانند پناهگاه سازی انجام میشود. اثر تخریبی این جادههای غیراصولی بر محیط زیست کمتر از بزرگراه سازی نیست، چرا که طول آنها بسی بیشتر از طول
(منطقه بلوکات – روستای براگور ، جنوب گیلان)
بزرگراهها است و بسیاری از آنها روی شیبهای تند کشیده شده اند که مستعد فرسایش شدید هستند.
نمونههای اینگونه جادهها را در چهار گوشهی کشور میتوان دید: از کوههای ارسباران و ساوالان در شمال غرب کشور برای سادهسازی دسترسی به مراتع تا کوه تفتان در جنوب شرق برای پناهگاه سازی؛ از کوههای کپهداغ در شمال شرق تا کوههای دنا در جنوب غرب برای کشیدن خط لوله؛ از دماوند و علمکوه در شمال تا کوهستان بهرآسمان در جنوب برای معدنکاری؛ از کوهستان شاهو در غرب تا کوه باغران در شرق برای نصب دکل و… . در تمام پهنه ی کشور، خطخطی شدن کوهها و ریزش و رانش آنها چشم را میآزارد.
توجه فقط به دو نکته: نخست آبخیز بودن کوهها که برای کشور ما اهمیتی حیاتی دارد، دوم فرسایش خاک که اکنون ایران رکورد دار آن در جهان است، باید برای ما کافی باشد که در حفاظت کوهها مان نهایت تلاش را داشته باشیم. همهی مقامهای مسوول باید جلوی جادهکشیهای غیراصولی را بگیرند، و از سوی دیگر از ترمیم و تعریض این گونه جادهها خودداری کنند و بگذارند که طبیعت به وضع اولیهی خود برگردد.
دو نمونه از جادههای غیرضروری و مخرب را در دو کوهستان مهم کشور، یعنی در دماوند (تماد سرزمین ایران، اثر طبیعی فرهنگی ملی) و علمکوه (اثر طبیعی ملی، تامینکنندهی آب رودخانهی حفاظت شدهی سردابرود) میتوان دید. در دماوند، جادهای که از راه اسفالتهی پلور- رینه تا گوسفندسرای احسانی میرود، در دههی شصت به شکل خودسرانه و بی موافقت سازمان جنگلها و مراتع یا هر مقام دیگر ساخته شد. این جاده، هم آسیب زیادی به مراتع وارد ساخته و برای گوسفندداری و زنبورداری زیانمند است، و هم از ارزشهای کوهنوردی و زیبایی شناختی دماوند کاسته است. در منطقهی علمکوه (کلاردشت) نیز جاده ای که در دههی شصت برای معدنکاوی کشیده شد و از ونداربن وارد درهی هسارچال میشود، سبب فرسایش دامنههای کوهستانی، تسهیل رفت و آمدهای غیرمسوولانه، و زمینهساز ساخت و سازهای غیرمجاز شده است.
برقرار ماندن جادهی گوسفندسرای دماوند، امروزه نه تنها مورد تایید دوستداران طبیعت کوهستانی و ادارههای منابع طبیعی و محیط زیست و میراث فرهنگی نیست، بلکه از نظر بخشداری گزنک و فرمانداری لاریجان هم ضرورتی ندارد. جادهی هسارچال نیز که در ۲۴ فروردین گذشته بر اثر سیل تقریبا از بین رفت، بیفایده برای مردم و بسیار آسیبرسان به طبیعت است. متاسفانه اما، با وجود مخالفت ادارهی محیط زیست کلاردشت و دوستداران طبیعت قرار شده که این جاده بازگشایی شود.
دماوند و علمکوه میراثهای گرانسنگ ملی ایران و دارای ارزشهای جهانی هستند. از اینرو، مسوولان و مردم عادی کشور وظیفه دارند که در حفاظت آنها کوشا باشند. شبکهی سمنهای محیط زیستی مازندران و انجمن کوهنوردان ایران از مسوولان حفاظت منابع طبیعی، محیط زیست، و میراث فرهنگی کشور، همچنین از مسوولان در استانداری، فرمانداری، و بخشداری در دو منطقهی دماوند و علمکوه درخواست دارند تا برنامهریزیهای لازم را برای بستن دو جادهی یادشده در یک دورهی زمانی مناسب به انجام رسانند. بدیهی است که تومیم این جادهها هم هیچ ضرورتی ندارد. ممکن است که در این میانه، اندک کسانی هم (مانند رانندگان وانتبارهایی که کوهنوردان و بار ایشان را حمل میکنند) در یک دورهی زمانی کوتاه، بخشی از درآمد خود را از دست بدهند. اما نباید فراموش کرد که این خسارت ناچیز، در برابر منافع ملی قابل چشمپوشی و قابل جبران است.
(منبع : وبلاگ دیده بان کوهستان)