ابتدا پوزش ما را به دلیل کم کاری صورت گرفته در تاخیر زیاد برای ارایه یک بررسی از برنامه سماموس که از اجرای آن تاکنون بیش از ۲ ماه می گذرد ، پذیرا باشید . سماموس یا به قول چوپانان منطقه دیلمان “سوماه سیاه” که حکایت از سفید پوش بودن آن در ۹ ماه از سال دارد ، در تقویم برنامه های تابستان گروه جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده بود.
سماموس با ارتفاع تقریبی ۳۷۰۰ متر بلندترین چین خوردگی رشته کوههای طولانی البرز در استان گیلان است که در ضلع شرقی دومین رودخانه بزرگ گیلان “پلرود” یا “پیلا رود” (رود بزرگ) در ناحیه “اشکور بالا” قرار دارد.
با عدم حضور آقا افشین سرپرست برنامه بدلیل درگذشت عموی عزیزشان ، با انتخاب آقای یعقوبی به عنوان سرپرست ،صعود نه چندان آسان سماموس یک روزه را با ۲۷ نفر آغاز کردیم . از روز قبل از اجرا با آرش خان و دیگران مدام چرتکه میانداختیم که چطور با این تعداد به جواهرده بریم که سرانجام مجبور شدیم با دو مینی بوس و قبول هزینه بالا به آنجا برویم . از تصمیمات جالبی که گروه با پیشنهاد علی خان گیلکی برای این برنامه در نظر گرفته بود ، تدارک غذای جمعی بود . از آنجاییکه صعود یک روزه به سماموس زمانبندی دقیقی را طلب می نمود و اتلاف وقت در آن منجر به تاوان سختی می شد، زمان صبحانه و ناهار در این صعود طبق روال نبوده و د ر نتیجه تصمیم گرفتیم غذا را به صورت ساندویچی از قبل تهیه و صبح در اختیار شرکت کنندگان قرار دهیم . چند نفری از کیفیت غذا نگران بودند . دراین که غذای مصرفی در کوه باید کمیت و کیفیت لازم و مطلوبی داشته باشد و اساسن نقش تغذیه در صعودها و برنامه های کوهنوردی بر کسی پوشیده نیست و در خصوص گروه ما ،هیات مسئولین که پیش برنده تصمیمات خود است باید تلاش و کوشش لازم را در اجرای آنها صرف نموده و همچنین با نظارت و مدیریت لازم در تحقق آن تصمیمات نقشی اساسی ایفاء نماید. اما از طرف دیگر نگاه شخصی و فردگرایانه به مقوله های مختلف کوهنوردی از جمله غذا ، با اصول و معیارهای تعریف شده در این ورزش و کلن آن چیزی که تاریخچه آن در ایران و حتی جهان برایمان بازگو می کند، فاصله دارد . و “ارجحیت منافع جمعی بر شخصی” که از اصول بر شمرده در اساسنامه گروه است را به زیر سئوال می برد !! . با همه این اوصاف ما اعتقاد نداریم که در این خصوص کار بی نقصی انجام دادیم ! .
عدم هماهنگی لازم بین راهنما و سرپرست برنامه بخصوص در ابتدای حرکت ، از نکات قابل اشاره در این صعود بود که لزوم دقت بیشتر گروه بخصوص کمیته فنی را دراین زمینه طلب می کند . تاخیر مینی بوس ها در صبح و نداشتن صورت حساب قدری در زمانبندی اجرای برنامه تاثیر گذار بود. غیبت ۸۰ درصدی اعضای هیات مسئولین که به نوعی منجر به فقدان بازوان کمکی سرپرست در این صعود دشوار بود، خود فشار زیادی بر ناصر آقا تحمیل نمود . برگشت سه همنورد از ارتفاع ۳۲۰۰ متری با کمک آقا مصطفی ، قدری خیال سرپرست برنامه در تدوام صعود بقیه گروه تا قله را راحت نمود .
اگر چه تعداد کسانی که برای آمادگی صعود به “چالون و سیاه کمان” قدم به سماموس گذاشته بودند، از تعداد نصف انگشتان یک دست هم بیشتر نبود اما به هر صورت صعود یک روزه به بام گیلان و قرار گرفتن در کنار بنای بالای قله با ۲۳ نفر، همزمان دارای نقاط ضعف و قوتی برای گروه بود که مطمئنن با بهره گیری از آنها می توانیم در آینده صعودهایی خاطره انگیز و بیاد ماندنی را به ثبت رسانیم .
“روزگارتان بی محنت”
گروه کوهنوردی تیلار رشت
با تشکر از اینکه بالاخره بررسی برنامه سماموس انجام شد… اما به نکات مهمی هنوز اشاره نشده:
در مسیر رفت بحث آزادی توسط کمیته روابط عمومی در مینی بوس در نظر گرفته شده بود که متاسفانه به خاطر یک سری از ناهماهنگی هایی که بین عوامل اجرایی به وجود آمده بود فقط این بحث آزاد در یک مینی بوس انجام شد در صورتی که در مینی بوس دوم افراد بسیار با تجربه ای از نظر فنی که چه بسا بسیاری از آنان مسئول کمیته فنی سالهای گذشته بودند:
موضوع بحث آزاد در مورد چالشی بود که کمیته فنی سالهاست دچار آن شده است و آن هم این بود که چرا تیلار فاقد افراد جوان آشنا با کوهستان به عنوان راهنما یا راه بلد است و در اکثر برنامه های خود، متکی به دوستان با تجربه ای مثل آقایان یعقوبی و سلیم پور است؟؟
سه نکته اصلی در این بحث مطرح شد:
۱- چه عواملی باعث شد که گروه دچار چنین چالشی شود.
۲- در حال حاضر در چه موقعیتی قرار دارد؟
۳- چه چشم اندازهایی را در آینده نسبت به این چالش پیش بینی میکنید.
بسیاری از افراد جوان حاضر در مینی بوس در این بحث شرکت کردند و در یک جمع بندی کلی اگر بخواهیم به آن شاره کنیم نتیجه گیری این بود که:
۱- توسط سحر شفیقی پیشنهاد شد که گروه یک راهنما نداشته باشد و کار شناسایی در همان روز اجرای برنامه توسط کل تیم انجام شود. که بسیاری از دوستان به خاطر عواقب آن مخالفت کردن و اکثریت موافق بودن که راهنما حتما باشد و افراد مشتاق را در برنامه ها به همراه راهنما جلو بفرستیم تا با مسیرها بیشتر آشنا شوند.
۲- خانم اسپروز پیشنهاد کردن که در برنامه های شناسایی مسیر توسط کمیته روابط عمومی این رغبت در دوستان ایجاد شود و اطلاع رسانی گستره تری برای برنامه های شناسایی مسیر توسط این کمیته انجام گیرد.
۳- توسط خود بنده پیشنهاد داده شد که وابستگی خودمان را به ابزار های الکترونیکی مثل جی پی اس و گوگل ارت کمتر شود و در مواقع ضروری از این ابزارات استفاده شود.
۴- آقای سعید مجیدی به این نکته اشاره کردن که تیلار از نظر فنی نسبت به سالهای گذشته سیر نزولی داشته و همین میتواند دلیلی برای بروز این چالش باشد که نا گفته نماند سپنتا شدیدا با این قضیه مخالف بود.
البته نکته ای دیگر که توسط خود بنده به خاطر محدودیت زمانی فرصت اشاره به آن را نداشتم اون هم این بود که به نظر من ما نباید تیلار الان را فقط فقط یکطرفه با تیلار گذشته مقایسه کنیم شرایط و مشکلات اجتماعی موجود شیوه زندگی را برای جوانان کاملا تغییر داده است… اگر قرار باشد مقایسه ای انجام گیرد این مقایسه باید بین تیلار و سایر گروه های موجود انجام شود. چرا که اگر این چالش در همه گروه های کوهنوردی وجود داشته باشد نباید تحولات اجتماعی موجود را فاکتور گرفت ولی اگر این چالش فقط در تیلار باشد میتوان به گفته های سعید مجیدی که در بند چهار بهش اشاره شد تامل بیشتری کرد.
بحث درباره این موضوع بسیار انجام شد و در یک جمع بندی کلی موارد فوق بیشتر حائز اهمیت بود….
البته نا گفته نماند که قرار بر این بود که این بحث به صورت متوالی در برنامه های مختلف انجام گیرد که متاسفانه هنوز انجام نشد با اینکه در برنامه تیرو حدود سه ساعت در مینی بوس وقت اتلاف شد…
از کمیته فنی به خصوص آرش عزیز تقاضا میشود که این موضوع نادیده گرفته نشود.
با تشکر
حمید یگانه دوست