بیست و پنجمین برنامه گروه که به نوعی بر طبق تقویم ورزشی نیم سال دوم ۹۱ ، آخرین برنامه سال محسوب می شد ، صعود به منطقه زیبای دیو رش در دامنه غربی کوه معروف درفک بود . ناحیه ای که به غار و چشمه هایش ی معروف است و نیز به تپه زیبا و خوش نامش موسوم به “پلنگ کول” !
دو سه روز مانده به برنامه هوای گیلان قدری سرد شده بود ، واز عصر چهار شنبه تا شامگاه پنج شنبه بیش از ۳۰ سانتیمتر برف در ناحیه شیر کوه و مناطق اطراف باریده بود . و این عملن اجرای یک صعود عمومی را در روز جمعه ۱۸/۱۲/۹۱ در آنجا غیر ممکن می نمود . در نتیجه مسئول فنی گروه آرش قدیمی به همرا مسعود ، روز قبل از اجراء از اولین تپه های مشرف به رشت در سراوان را تا شیر کوه مورد بررسی قرار دادند (!؟!) البته به همراه آقا وحید و فراز شیطان ! بلاخره ، با تصمیم هیات مسئولین قرار شد به “کول مار” در بالای روستا ی “کچا” برویم .
سه مینی بوس همنوردان کوچصفهان ۲۰ دقیقه زودتر از ۶ مینی بوس ما از رشت به سراوان رسیدند و سپس در حالی که جاده سربالایی منتهی به روستا در آن موقع از صبح قدری یخ زده بود با احتیاط ماشین ها به مبدا صعود خود مابین قسمت پایین و بالای روستا رسیدیم .
چند نفر زودتر با داس و کتری ها و چوب آورده شده از شهر برای روشن کردن آتش و تهیه چای زودتر حرکت کردند و صف تقریبن ۱۶۰ نفره ما از میان جاده ای زیبا در دل جنگل حرکت آغاز نمود و پس از ۱۵ دقیقه برای صحبتهای سرپرستی و نرمش چند دقیقه ای توقف نمود و میلاد چه نرمشی داد با حرکات “ریتمیک پانتومیم گونه اش ” !! . به محل صبحانه که رسیدیم با زحمت آقا رضا ، مزدک و دو سه نفر دیگر پس از خوردن صبحانه ، چای به نسبت خوبی هم خوردیم . جنگل پس از آن بارش برف و باران روزهای قبل عطرو بوی خاصی داشت . همه جا با توجه به زمان اواخر اسفند گلهای پامچال و بنفشه پراکنده بود و زیبایی خاصی به محیط می داد . از آنجا که به راه افتادیم پس از ۲۰ دقیقه ای کم کم برف آبدار و نرمی را زیر پاهای خود احساس کردیم و این البته جوانتر ها و نیز پیش کسوتان را به بازی با خود ترغیب می نمود . هر از چند گاهی صدای جیغ و فریاد یکی بر اثر اصابت یک گلوله برف به خود بلند می شد . اوج برف بازی زمانی بود که سرپرست برنامه خانم شمشادی در جایی ۱۵ دقیقه استراحت اعلام نمود و آنگاه بارانی از گلوله برف انگار بین دو تیم رد و بدل می شد . چند نفری دارای کفش مناسب برای ادامه مسیر نبودند . اگر چه هوای آفتابی آن روز و ارتفاع پایین محل کوه پیمایی خطری برای آنان نداشت اما این از دقت نظر شرکت کنندگان در پوشش مناسب و توجیه مهمانان توسط اعضاء نمی کاهد .
به شیب اصلی “کول مار” که رسیدیم، ۱۵ سانتیمتری برف نشسته بود و این برنامه عمومی آخر سال ۹۱ را در بین برنامه های عمومی گروه از ویژه گی خاصی برخوردار می کرد . در میانه یک شیب منتهی به یال انتهای مسیر که سرعت گروه به ناگزیر کم شد ، افتادن یکی دونفر روی برفها ، باز بهانه ای شد برای شیطنت های برخی برای برف بازی . البته خود سرپرست و قدیمی تر ها هم شرکت فعالی در این بازی داشتند. بلاخره حوالی ۳۰/۱۱ به “کول مار” رسیدیم ودر میان برف آنجا دست در دست هم سرود قله خواندیم . آنگاه آقا رضا و تیم همراهش آتش جانانه ای به پا کردند و تعداد زیادی هم مجددن به برف بازی مشغول شدند. آنجا متوجه شدیم به قولی “برف خور” آرش ، حمید و البته بابای او حسین آقا هم ، عرفان ، گلزاده ، مصطفی ، مریم ، سهیلا ، وحید ، مسعود ، علی گیلکی و میلاد و دو سه نفر دیگر خیلی قوی است و بقیه با برف حسابی از آنها پذیرایی می کردند.
بعد از خوردن ناهار و قدری آوازخوانی دسته جمعی ، در خصوص روز جهانی زن و همچنین رودخانه ها مطالبی تهیه و ارایه شد و اما آنجا با توجه به حجم برف ، مکان مناسبی برای اجرای بازیهای در نظر گرفته شده نبود . در نتیجه بعد از گرفتن عکسی به یادگار با پرده در کنار یک آدم برفی که سارا و یکی دیگر ساخته بودند ، به طرف پایین حرکت کردیم . در پایین دست تابش آفتاب در طول روز ، برفها را آب کرده بود و ما نزدیک محل صبحانه برای جلسه پایانی توقف کردیم .
۴۵ دقیقه ای برای جلسه پایانی با سرپرستی مصطفی قامتی نشستیم :
– عملکرد خوب گروه در اجرای برنامه و جایگزینی “کول مار” به جای “دیو رش” .
– کمک خوب کوهیاران و لزوم مشخص تر بودن آنها در برنامه .
– زود حرکت کردن مینی بوس های کوچصفهان و لزوم هماهنگی بیشتر در این مورد بخصوص صعودهایی که در جنوب گیلان برگزار می شود .
– عدم لزوم توقف طولانی در بالا بدلیل وجود برف و سرما .
– جدی نگرفتن موضوع درختکاری در برنامه .
– دقت بیشتر اعضای گروه در توجیه مهمانانشان بخصوص در بحث لباس و تجهیزات .
– کمبود زیر انداز عمومی در گروه و لزوم هماهنگی بیشتر در زمان ناهار .
– دخالت قدیمی تر ها در کارهای سرپرستی و کوهیاری .
– دقت بیشتر افراد و سرپرست در هنگام برف بازی بخصوص در میان شیب مسیر برای پرهیز از بروز خطر .
در نهایت سرپرست جلسه در پایان یک سال کاری هیات مسئولین از آنان برای پیشبرد کلیه امور گروه در طول سال ۹۱ تشکر کرد .
داخل جلسه هیات مسئولین علاوه بر مسایل مطرح شده در برنامه ، موضوعات زیر هم مورد نظر قرار گرفت :
– سرعت زیاد جلودار در بعضی جاها برای همگام شدن با راهنمای سریع برنامه .
– عدم مشارکت خوب قدیمی تر ها در آوازخوانی جمعی .
در روزی که به نظر می رسید تهمینه جان شمشادی آن شور وحال همیشگی را به عنوان سرپرست نداشت و سحر عزیز هم می توانست مسئولانه تر در مورد مسایل فرهنگی برخورد نماید ، اگر چه کارش در تقسیم افراد داخل مینی بوسها خیلی جالب بود ، مجموعن برنامه شاد و بیاد ماندنی را با کمک همه اجرا نمودیم .
با آرزوی سلامتی و موفقیت
گروه کوهنوردی تیلار رشت