“درفک”

dorfak.siah

ای ستیغ سربلند در خاک گیل و دیلمان  /  یادگار بی بدیل از دوره اسپهبدان

درفک ای در سینه ات دُر گهر پنهان شده  /  دال فک ای قله هایت مامن شیران شده

جنگل مازوی اربوناو تو سر سبز باد  / چشمه های اشتنیوت پُر زآب سرد باد

گر چه خاموش است آتش در درون سینه ات  / لیک پرجوش است جنگلهای سبز بیشه ات

رازهای بیشمار در سینه پنهان داشتی  / هم ز میرزا هم ز حیدر هم ز هیبت داشتی

گر سپید است در زمستان این تن تب دار تو  / در بهاران سبز پوشند دشتها و خاک تو

گاه گاهی سر به عصیان میزنی  / برف و باران ، باد و طوفان میزنی

یاد داری باد و طوفانت چه کرد  / با رفیقانم پاییزانت چه کرد

هادی و کبری و فرخنده وآن برزوی شیر  / عاشقانه جان فدا کردند در تو کوه پیر

نامشان با نام تو شد ماندگار  /  یادشان در سینه ها شد پایدار

(مهدی مهدوی)

همچنین ببینید

” در قاب خاطرات “

درست در روزهای میانی مرداد سال ۷۹ بود که تصمیم داشتیم اولین بار پس از …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *