شلوغی و همهمه زیاد کوهنوردان در تاریک و روشن هوای یک صبح بهاری در فلکه یخ سازی رشت ، حکایت از پرتعداد بودن اولین صعود سال ۹۳ کانون می داد . در محل قرار مینی بوسها ، ظاهرن از قبل افراد مختص به هر گروه در ماشین های شماره گذاری شده مشخص شده بودند . با اینحال شاید بدلیل دیر آمدن تعدادی از مینی بوسها و شاید هم برخی از کوهنوردان ، کمی سردرگمی در زمان سوار شدن به ماشین ها مشاهده می شد . بالاخره هرچی بود همه با قدری فاصله از هم به شهرک ماسوله رسیدند و سکوت ابتدای صبح آنجا را تحت تاثیر قرار دادند. بالای پله ها و زیر درختان گردوی باغ کوچکی برای شنیدن صحبتهای سرپرست برنامه آقای مازیار مهر پور توقف کردیم . از همان ابتدا مشخص بود که به نوعی سر و ته برنامه خوب بسته شده است. هماهنگی جالبی بین عوامل اجرایی برنامه برقرار بود . بالای چشمه مفقود شده (!) اول ناحیه میلرزان برای خوردن صبحانه با قدری فاصله از هم نشستیم . یکی می گفت اینجا محل نهال کاری شده ای هست . نباید نشست . اما ظاهرن حرفش در نزد عوامل اجرایی صعود خریدار نداشت . حرکت خود را بعد از صبحانه در جهت جنوب غربی و به سمت “خوجه خونی” و “سه روبار” ادامه دادیم . صف طولانی بیش از ۲۰۰ نفره کوهنوردان با لباسهای رنگارنگ در میان زیبایی طبیعت بهاری مسیر ، جلوه خاصی داشت ، گروه ما نیز با سرپرستی داخلی خانم “مهسا مرغوب” با ۵۳ نفر طبق معمول یکی از پر مخاطب ترین گروهها در میان برنامه های مشترک بود . با کمک چند کوهیار از عرض جویبار های سه گانه در ناحیه “سه روبار” گذشتیم و آخرین شیب های منتهی به “کوه روبار” هم طی شد . منطقه در ماه اردیبهشت زیبایی خاصی دارد و دشت کوه روبار پر از گلهای رنگارنگ زیباست . هنوز دقایقی از ورود کل صف کوهنوردان به آنجا نگذشته بود که مهی زیبا کل ناحیه را پوشانده و هوا را قدری سرد نمود . البته این مه ، کار سرپرستی و سایر عوامل اجرایی را در هماهنگ نمودن کوهنوردان قدری مشکل تر نمود . بالاخره در نزدیکی چشمه آنجا که در قسمت غربی ناحیه قرار دارد، برای خوردن ناهار دور هم نشستیم . اگر چه یکی دو تا گروه علیرغم درخواست سرپرست پر تلاش آن روز با فاصله قابل تاملی از کل تیم ، بساط ناهار خود را پهن نمودند. طبق معمول از قبل برنامه های فرهنگی نیز تدارک دیده شده بود که با سردی هوا و وجود مه غلیظ تصمیم گرفته شد ، آنها را در مناطق پایین دست اجرا نمایند . با خوردن ناهار در فضایی شاد و دلپذیر به طرف پایین حرکت کردیم . نزدیکیهای خوجه خونی متوجه آسیب دیدگی جزیی پاهای یکی از همنوردان شدیم که با حضور به موقع امداد و کمک سایرین مسئله ختم به خیر شد . هر چه به طرف پایینتر آمدیم باران شدیدتر می شد و در نهایت نزدیکیهای ماسوله در میان باران ریزی که می بارید ، جلسه پایانی و اجرای یک شعر بلند به عنوان برنامه فرهنگی در دستور کار سرپرستی قرار گرفت . سرانجام با رسیدن متناوب همه شرکت کنندگان به ماسوله ، توسط مینی بوسهای حامل خود راهی رشت شدیم و تا روزهای بعد نیز صحنه های بیادماندنی این صعود را در ذهن خود مرور کردیم .
در جلسه پایانی آن صعود که تحت تاثیر هوای سرد و بارانی بود ، مسایلی از قبیل لزوم رعایت اصول و ضوابط کوهنوردی از قبیل پوشش مناسب ، اجرای خوب برنامه و زحمات زیاد عوامل اجرایی آن مورد تاکید قرار گرفت . در داخل جلسه هیات مسئولین و زمان بررسی این صعود موارد زیر به نظرمان رسید :
– دیر رسیدن روابط عمومی ما به سر قرار و در نتیجه دیر رسیدن لیست افراد شرکت کننده گروه در آن صعود .
– لزوم هماهنگی بیشتر مسئول تدارکات گروه با فرد انتخاب شده دراین مسئولیت ، زمانی که خودشان حضور ندارند.
– قابل تامل بودن فاصله همنوردان یک یا دو گروه در محل ناهار از کل تیم علیرغم درخواست سرپرست .
– قوی اجرا شدن برنامه به نسبت گذشته از سوی سرپرستی و سایر عوامل اجرایی .
– عدم لزوم اجرای شعر بسیار زیبای زنده یاد شاملو ، بدلیل طولانی بودن زمان اجرا درهوای نامساعد .
به هر صورت با علم بر اینکه اجرای صعودهای مشترک با حضور همنوردان گروههای مختلف و با تعداد بالا ، حواشی و مسایل ریز و درشت فراوانی به همراه دارد و البته همواره ، سختی ها با شرینی های این گونه صعودها با هم پیوندی جالب دارند ، برنامه اول مشترک کانون کوهنوردان گیلان در سال ۹۳ را در حالی پشت سر نهادیم که مرور نقاط مثبت و بعضن منفی آن می تواند راهگشای همه در اجرای برنامه هایی قوی تر در آینده باشد .
با آرزوی موفقیت روز افزون
گروه کوهنوردی تیلار رشت