شاخص ترین صعود زمستان گروه برنامه عبور از تپه های شمال پایتخت کشور و دست یابی به ارتفاع ۳۹۶۶ متری آنجا یعنی قله توچال بود . برا ساس تقویم ورزشی قرار بود برنامه در دو روز کامل برگزار شود اما در جلسه قبل از اجرای صعود هیات مسوولین با توجه به تجربه صعود قبلی از قله فوق و در نظر گرفتن هزینه های جاری یک صعود بیرون استانی ، تصمیم به کوتاه تر نمودن زمان اجرای آن گرفت .
حوالی ساعت ۱۱ شب با تاخیر نسبی یک دوتا از همنوردان از رشت به سمت تهران حرکت کردیم . هنوز به رودبار نرسیده ، بهرام خان شالچی برایمان از پوشش زمستانی صعود ها گفت که مورد توجه شرکت کنندگان در ماشین قرار گرفت . مینی بوس ما ناله کنان گردنه مسطح و خشک کوهین را پشت سر گذاشت و به ابتدای تهران که رسیدیم ساعت از ۵ صبح هم گذشته بود . بالاخره با این خیابان و آن اتوبان کردن های متعدد با کمک آقا شاهین ساعت ۶/۱۵ صبح به کنار مجسمه کوهنورد دربند رسیدیم .
قفل صندوق عقب ماشین در آن صبح سرد زمستانی کلید کرد که باز نمی شوم . و ما ماندیم ، چگونه غذای کل برنامه که در آنجا بود را به طرق دیگر تامین نماییم ؟! . تقریبن به روشهای مختلف سعی در باز کردن آن نمودیم اما فایده ای نداشت . سر انجام پس از ۴۵ دقیقه با تصمیم سرپرست برنامه ( مسعود) و ماندن سه نفر از همنوردان که دونفرشان کفش هایشان در عقب ماشین بود ، شروع به حرکت کردیم البته با یک دقیقه سکوت به یاد جان باخته گان کوه در ۹۱/۱۰/۰۸ بخصوص زنده یاد مجبتی قناعت شعار . با ۴۵ دقیقه کوه پیمایی در اواخر روستای دربند در میان یک قهوه خانه بزرگ برای خوردن صبحانه جای گرفتیم . شانس آوردیم که نان در داخل ماشین بود چرا که یک بسته خرما را ۷۵۰۰ تومان در آنجا خریدیم و با چای ۵۰۰ تومانی گرانترین صبحانه کوهنوردی مان را خوردیم . مسیرهای پلکانی زیر پناهگاه تقریبن پوشیده از یخ بود و عبور از آن هم احتیاط لازم را طلب می نمود و هم لطف و صفای خاصی داشت . به پناهگاه که رسیدیم ساعت از ۱۱/۳۰ گذشته بود و ما از زمانبندی صعود عقب بودیم . با یک استراحت کوتاه ، سرپرست برنامه تیمی را برای ادامه صعود انتخاب نمود و با تعیین یک سرپرست برای افراد باقیمانده ساعت ۱۱/۵۰ به سمت بالا حرکت کردیم . مسیر از آنجا به بعد کاملن پوشیده از برف و گاهی اوقات بصورت برف بسیار فشرده یا یخ بود . هر چه ارتفاع می گرفتیم هوا بشدت سرد می شد . در زیر پناهگاه سیاه سنگها (علی امیری) یکی از همنوردان به کندی طی مسیر می نمود . به هر صورت وقتی داخل جان پناه شدیم ساعت از ۱۳/۳۰ هم گذشته بود . با خوردن قدری تنقلات و خواندن سرود قله در داخل جان پناه ، تصمیم گرفته شد با گرفتن عکس در بیرون از آن به سمت پایین آمده واز صعود قله منصرف شدیم . نه زمان مناسبی بود و نه هوا . شاهین به همراه یک خانم همنورد که از مهمانان وی بود با اصرار وی و موافقت سرپرست دو نفری به سمت قله رفتند .بدلیل شرایط زمانی تصمیم گرفتیم از دره اوسون به پایین بیاییم و پس از ساعتی در میان راه ، با کیک خریداری شده از شیر پلا و نان ، ناهار جانانه ای خوردیم . سپس با سرازیر شدن از دره در ساعت ۶ بعد از ظهر به ابتدای مکان صعود خود در دربند رسیدیم .
مینی بوس ما به همراه همنوردان دیگر گروه در آن حوالی بود و ما با سوار شدن به آن متوجه شدیم خانم سارا در هنگام پایین آمدن دچار کشیدگی تاندون در ناحیه مچ پا شدند که خوشبختانه چیز خاصی نبود و به خیر گذشت .
بعد از خوردن مقداری غذا جلسه پایانی را به اجبار در ماشین با مسئولیت علی گیلکی به پیش بردیم :
– درست بودن یا نبودن انتخاب افراد برای ادامه صعود از شیر پلا به بعد توسط سرپرست برنامه ، در شمار موضوعات اصلی جلسه بود که بعضی از همنوردان آن را عملی خود محورانه و خودمانی تر بگوییم “دیکتاتوری” دانسته و برخی دیگر جزو حقوق سرپرستی می شمردند. به هر صورت ما بدون ارایه یک قضاوت شخصی ، همنوردان عزیز بخصوص اعضای گروه را به خواندن اساسنامه در این مورد دعوت می کنیم . اگر چه مسعود در همانجا از تصمیم خود دفاع نمود و علت آن را سردی هوا ، عقب بودن از زمانبندی برنامه و چگونگی توانایی و آمادگی افراد در ادامه صعود دانست .
– تصمیم اشتباه گروه در کوتاه نمودن زمان اجرای برنامه از دو روز به تقریبن یک و نیم روز .
– کسب تجربه یک صعود خارج از استان برای تعدادی از شرکت کنندگان .
– لزوم بستن یخ شکن از شیر پلا به بعد .
– تقسیم جالب خرید وسایل تدارکات غذایی برنامه در بین افراد .
سپس در جلسه بررسی برنامه توچال نکات زیر هم مورد توجه قرار گرفت :
– غیر قابل پیش بینی بودن خرابی قفل صندوق عقب ماشین و تحت تاثیر قرار گرفتن صعود از این موضوع بخصوص در مورد تغذیه و زمانبندی صعود .
– توضیحات بسیار فشرده و کوتاه مسئول فنی در معرفی برنامه
– فاصله زیاد افراد در نیم ساعتی مانده به جان پناه سیاه سنگها .
– عدم آمادگی و خستگی سرپرست در ساعت پایانی صعود .
– دیر رسیدن ماشین به مبددا صعود و تاثیر آن در زمانبندی برنامه .
– لزوم هماهنگی سه همنورد باقیمانده در پایین با سرپرست برنامه در حرکت کوه پیمایی مجزای خود .
به هر صورت برنامه صعود به توچال را به شکلی پیش بردیم که میشد با دقت بیشتر بهتر انجام داد اگر چه اتفاقات عجیب و غریب در آن ، کل برنامه را تحت تاثیر قرار داد .
“روزگارتان بی محنت”
گروه کوهنوردی تیلار رشت
سرپرست برنامه تعیین کننده نهایی در هر تصمیمی در کل برنامه است… در آن شکی نیست و اعضای اشاره شده در متن بالا طبق این بند اساسنامه هیچ اعتراضی در طول برنامه اظهار نکردن… و اگر اعتراضی هم شنیده میشد توسط همان اعضا اشاره شده تذکر داده میشد… اما جلسه پایانی فضایی برای گفت و گوی آزاد در مورد تمام رویداد های برنامه است و هیچ محدودیتی برای کسی وجود ندارد.