سنگ نوردی، ورزشی به قدمت کوه نوردی است. صعود کوه ها به ویژه کوه های آلپ در اروپا (جایی که این رشته پایه گذاری شد) همواره نیازمند بالارفتن از صخره ها و سنگ ها بوده است. با این حال سنگ نوردی به عنوان یک ورزش مجزا تنها درسالهای آغازین قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت. آلمانی ها و انگلیسی ها به دلیل ارتفاع کم کوه های آلپ در کشورهایشان اولین کسانی بودند که مشخصا به سنگ نوردی پرداختند. سنگ نوردی در آمریکا از ۱۹۲۰ به بعد آغاز شد. در آن سالها برای بسیاری افراد، سنگ نوردی در مقایسه با ابهت و شکوه غیر قابل انکار ایستادن بر قله های بلند، بسیار کم اهمیت بود. بسیاری از کوهنوردان تنها برای ارتقای مهارت هایشان در کوهنوردی به این کار می پرداختند. تنها پس از دهه ۵۰ بود که سنگ نوردی توانست در آمریکا به عنوان یک ورزش جایگاه خود را پیدا کند.
اولین شیوه های به کار رفته در آنچه که ما امروزه با نام سنگ نوردی می شناسیم شامل Aid climbing (صعود مصنوعی یا استفاده از تجهیزات برای صعود) وfree climbing (صعود طبیعی یا صعود تنها با تکیه بر توانایی ، مهارت وقدرت بدنی سنگ نورد) بود. البته از تجهیزات صعود تنها زمانی استفاده می شد که حرکت دشوار بود و امکان صعود به روش free climbing وجود نداشت.
برادران آبراهام (جورج و اشلی) دو ماجراجو در دهه های طلایی آغاز سنگ نوردی در بریتانیا (۱۸۸۲-۱۹۰۳)، برای مدتی طولانی در حدی بالاتراز متوسط به صورت حرفه ای به این ورزش پرداختند. در سال۱۸۸۲ آنها تعطیلات عید پاک، کریسمس وتعطیلات تابستان را در واسدال هد (wasdale head)در منطقه Lake District (منطقه ای کوهستانی درشمال انگلستان) به سنگ نوردی مشغول بودند. این دو برای مدتی کوتاه، کار، خانواده و مسایل مربوط به آن را کنار گذاشتند تا به هتل Wastewater سفر کنند، جایی که مملو از فرصت های تازه و مهیج ماجراجویی بود. نتیجه این کار آنها تعریف یک ورزش جدید و فوق العاده بود.
استفاده از طناب سنگ نوردی تنها چند سال قبل از آن، برای صعودهای آلپاین مطرح شده بود ولی تکنیک درست استفاده از آن وجود نداشت.
سالها بعد برادران آبراهام این تصویر را “چگونه صعود نکنیم” نامیدند!
برادران آبراهام از اولین تلاش هایشان عکس های زیادی گرفتند و همه سنگ نوردان به خاطر جمع آوری این گنجینه تاریخی مدیون آنهاهستند.
والتر پری هاسکت اسمیت(۱۹۴۶-۱۸۵۹)( Walter Parry Haskett Smith) پدرسنگ نوردی درانگلستان نامیده شده است. او که یکی ازاستادان دانشگاه آکسفورد بود ، بیشتربه خاطرفعالیت های ورزشی اش شناخته شده تا فعالیت های دانشگاهی اش. او اولین بار در سال ۱۸۸۱ از واسدال هد در منطقه Lake District دیدن کرد.
در سال ۱۸۸۲ با همراهی برادر کوچکترش یکی از صخره ها را در این منطقه صعود کرد. آنها در این صعود از طناب استفاده نکردند چون فکر نمی کردند که کارشان نوعی کوهنوردی آلپاین است.
والتر درتابستان ۱۸۸۶ در آخرین روز تعطیلاتش تصمیم گرفت نگاهی دقیقتر به صخره های Great Gable بیاندازد. او نتوانست در مقابل وسوسه صعود قله Napes Needle مقاومت کند، قله ای که پیش ازآن خود او و سایرین برای صعودش تلاش کرده و شکست خورده بودند. در آن روز «هاسکت اسمیت » موفق شد به تنهایی و بدون استفاده از طناب و هر تجهیزات دیگر(به روش Free solo ) به قله برسد.
او در سال ۱۹۳۶ در پنجاهمین سالگرد صعودش بار دیگر به قله رسید اما این بار با استفاده از طناب و همراهی سایرسنگ نوردان.
در سال ۱۸۸۵ J.W.Robinson برای اولین بار از سیستم حمایت با طناب برای سنگ نوردی در منطقهLake District استفاده کرد .او موفق شد با این روش دو سنگ نورد تازه کار را به قله Scafell Pinnacle برساند.
از مهمترین سنگ نوردان آن دوره (سالهای ۱۸۹۰-۹۹ ) می توان به O.G.Jones اشاره کرد. جونز استاد فیزیک در یکی از مدارس لندن بود و به دلیل قدرت فوق العاده وچابکی اش (که در مورد آن داستانهای زیادی نقل می شد) مشهور بود. او در سال ۱۹۰۳درآلپ و در جریان یکی از صعودهایش، جان خود را از دست داد. او اولین فردی بود که پس از چندین تلاش نا موفق توانست به روش سرطناب مسیر Kern Knotts Crack درمنطقه Great Gable را صعود کند.
طی سال های بعد(۱۹۱۰-۱۹۰۰ ) سنگ نوردان ایتالیایی و آلمانی گامهای بلندی برداشتند، آنها با استفاده از میخ، کارابین وطناب های سبکتر، مسیرهای بسیاری را صعود کردند. درسال ۱۹۱۰ «ویلو ولزنباخ» (Willo Welzenbach ) اولین سیستم عددی درجه بندی سختی مسیرها را پیشنهاد کرد (از ۱ تا ۶ ).
در این سالها درجه سختی مسیرهای صعود شده به تدریج از ۵٫۷ به ۵٫۱۰ نزدیک می شد و تکنیک های سنگ نوردی ارتقا می یافت ، مثلا تکنیک صعود «دولفر» ((dulferitz اولین بارطی سالهای ۱۹۱۰ تا۱۹۱۴ توسط یک سنگنورد اتریشی به نام هانس دولفر(Hans Dulfer) مطرح شد.
درسال های پایانی دهه ۲۰ اولین رول بولت ها در صعود مسیرها به کار برده شد. در این سالها بود که تکنیک های سنگ نوردی اسپرت به تدریج مورد توجه قرار گرفت و به ویژه نظر سنگ نوردان آمریکایی را جلب کرد. تکنیک های حمایت ارتقا یافت و روشهای حمایت دینامیک ابداع (۱۹۳۴) شد, و بلاخره اولین کفش مخصوص سنگ نوردی در سال ۱۹۳۵ توسط پیر آلن(Pierre Allain) معرفی شد، او بعدها در سال ۱۹۴۸ در آن تغییراتی داد.
طی سال های جنگ جهانی دوم همگام با پیشرفت در ساخت تجهیزات نظامی ، تکنیک ساخت میخ، کارابین و طنابهایی از جنس نایلون بهبود پیدا کرد. در دهه پنجاه با روی آوردن تعداد بیشتری از افراد به سنگ نوردی، درجه سختی مسیرهای بولدر نیز از V2 به V5 رسید و اولین مسیر با درجه سختی ۵٫۱۱ در آلپ صعود شد.
آنچه که ما امروزه با نام سنگ نوردی اسپرت و بولدرینگ می شناسیم در واقع از سال های اولیه دهه پنجاه مطرح شد، زمانی که “جان گیل” جوانی از ایالت آلابامای آمریکا ، سنگ نوردی را آغاز کرد. جان گیل شیفته صعود سنگ های کوتاه و برآمدگی های کلاهک مانند بود و بر خلاف سایر کوه نوردان آن دوره که همزمان به کوه نوردی و سنگ نوردی می پرداختند، وقت خود را صرف تمریناتی ویژه سنگ نوردی و اجرای حرکات ژیمناستیک روی سنگها می کرد. جان گیل را می توان ” پدر بولدرینگ “(به عنوان شاخه ای از سنگ نوردی ) و نیز آغازگر تمرینات تخصصی این رشته نامید. اواولین کسی بود که از پودر ژیمناستیک در سنگ نوردی استفاده کرد. گیل در سال ۱۹۶۱ دیواره سی فوتی تیمبل(۵٫۱۲b/c) (Thimble) در داکوتای جنوبی را به روش free solo صعود کرد .
در دهه هفتاد جان هالوی (John Holloway) مسیر slop shot با درجه سختی V13 را صعود کرد. این مسیر سخت ترین مسیر بولدر تا آن زمان بود.دهه هفتاد در عین حال شاهد گسترش سنگ نوردی اسپرت در اروپا به ویژه در فرانسه و ظهور نسل جدیدی از سنگ نوردان بود. طی این سال ها مسیرهای بسیاری در فرانسه رول کوبی وبرای صعود آماده شد. در آمریکا نیز سنگ نوردی به تدریج جایگاه ویژه خود را می یافت و پارک ملی یوسیمیتی، به محل تمرین همیشگی سنگ نوردان تبدیل شد. علم تمرین در این دوره پیشرفت کرد و درجه صعود سنگ نوردان به طور قابل ملاحظه ای ارتقا یافت.
در دهه هشتاد با ظهور “ولفگانگ گولیچ” سنگ نوردی وارد دوره جدیدی شد. گولیچ در سال ۱۹۸۵مسیر Punks in the Gym با درجه سختی ۵٫۱۴a/b ودر۱۹۸۷ مسیر Wallstreet در فونتن بلو با درجه ۵٫۱۴b و بالاخره درسال ۱۹۹۱ مسیرAction Direct با درجه سختی ۵٫۱۴d را صعود کرد. همچنین دراین سالها نوعی از صعود با نام صعود ترکیبی که ترکیبی از صعود مصنوعی و طبیعی بود دراروپا و به ویژه فرانسه مطرح شد و مورد توجه قرار گرفت. به تدریج سنگ نوردان از صعود مسیرهای بلند به صعود مسیرهای کوتاه تر ولی سخت تر روی می آوردند ودیواره های مصنوعی اهمیت بیشتری می یافت.
دهه نود شاهد پیشرفت بیش از پیش سنگ نوردی بود. لین هیل موفق شد برای اولین بار مسیرNose (حدود۵٫۱۳)، از دیواره ال کاپیتان را که نزدیک به ۹۰۰ متر ارتفاع دارد، به صورت طبیعی صعود کند. در این دهه مسابقات بین المللی ارزش بیشتری یافت و کتاب های مختلفی در زمینه سنگ نوردی منتشر شد. نصب و بهره برداری از انواع گوناگون دیواره های مصنوعی این امکان را برای سنگ نوردان فراهم آورد که در تمام طول سال به تمرین بپردازند و مهارت های خود را ارتقا دهند. به علاوه پیشرفت و بهبود امکانات و تجهیزات سنگ نوردی موجب شد که میانگین درجه صعود سنگ نوردان به حدود ۵٫۱۳ برسد.
در آغاز هزاره جدید علاقه مندان به سنگ نوردی بیش از هر زمان دیگری افزایش یافته اند و درجه سختی مسیرها به ۵٫۱۵ رسیده است و سنگ نوردان مستعد با استفاده از تکنیک ها وتجهیزات پیشرفته افق های جدیدی را پیش روی ما گشوده اند. تکنیکهای سنگ نوردی تنوع قابل ملاحظه ای یافته اند وسنگ نوردی به شاخه های گوناگون ، ازدیواره نوردی گرفته تا صعودهای چندکارگاهی ، اسپرت وبولدرینگ تقسیم شده است. در سال های اخیرهرچند روند رو به افزایش درجه سختی مسیرها کند تر شده ولی توسعه علم ورزش، آگاهی سنگ نوردان از اصول تمرین درست و تنوع دیواره های مصنوعی و مسیرهای قابل صعود، موجب بهبود کیفی و کمی سنگنوردی شده است و قطعا این روند رو به رشد در سال های بعد همچنان ادامه خواهد یافت.
منبع: وبلاگ کوهنوردی کوه قاف
تشکر ویژه ای باید بابت این مطلب مفید و جالب داشته باشم که خیلی شیرین ، جالب ، جذاب و انگیزه بخش برای شروع این سبک از کوه نوردی میشه
دستتون درد نکنه و خسته نباشید.