طبق برنامه گروه ، با هماهنگی های لازم از سوی هیات مسوولین خصوصا مسوول کمیته آموزش، یکی دیگر از دوره های کارآموزی کوهپیمایی برای بانوان گروه در تاریخ دهم تا دوازدهم اردیبهشت – تقریبا سه روزه برگزار شد. روز اول هشت نفر شرکت کننده همراه با مدرس در دفتر کانون جمع شدیم، این دفتر دیگر ماوایی شده برای تشکیل جلسات کارگروه ها و بعضی از گروه های کوهنوردی استان و بعضا کلاسهای آموزشی ، و کم کمک می رود که تبدیل شود به خانه ی کوهنوردان گیلانی. حدود ۵ ساعتی که آن جا بودیم نه تنها از دانش و تجربه مربی درس گرفتیم ، بلکه
دو جانبه خاطره گفتیم و تبادل تجربه کردیم. به هر حال همان ساعات اولیه تنور آشناییمان گرم شد چه ، به غیر از سه عضو و دو همنورد تیلار سه میهمان هم داشتیم. در پایان جلسه قرار شد برای روز دوم قسمت هایی از جزوه هایی را که همان روز به دستمان رسیده بود مطالعه کنیم و صبح راس ساعت ۸ به سمت رستم آباد حرکت نماییم.
روز دوم با مساعدت دبیر گروه و یک ماشین سواری دیگر به محل مذکور رفتیم و حدود ساعت ۹ کارمان شروع شد، اول توضیحات و بعد هم تمرین و اجرا: وظایف و خصوصیات سرپرستی و جلودار و عقب دار ، گام برداری در شیب ها ، استفاده صحیح از باتون، حمایت و … نکاتی هم که روزقبل از جزوه جا مانده بود گفته شد: تغذیه، کفش ، کوله پشتی و… . اما هوا ، نه انگار که اوایل اردیبهشت که بیشتر شبیه روزهای اواخر خرداد بود: گرم و آفتابی، بدون سایه. ولی دوستان عالی بودند. در کل زمان کلاس فقط ۱۰-۱۵ دقیقه استراحت کردیم و با هم تنقلات و میوه خوردیم و باقی صرف یادگیری و کارآموزی شد. بهر حال با برآورد مربی تا ساعت ۱۴:۳۰ بایستی ادامه می دادیم. بعد از چند بار بالا و پایین کردن از شیب دوباره بحث داغ گره ها و استفاده از طناب که از دیروز شروع شده بود ادامه پیدا کرد : اول توضیحاتی درباره ی کارگاه زدن و بعد به طور عملی انجام دادن. مربی پرکارمان یک شیب صخره ای انتخاب کرد و بعد از زدن کارگاه یکی یکی تحت حمایت یکدیگر صعود و فرود داشتیم. جالب است دوستی گفت این که چیزی نیست باید دیواره یا یک شیب تندتری در نظر می گرفتید، و جالب اینجاست که همین همراهمان بین راه نشست و خودش از حرفی که زده بود با خنده پشیمان شد. برای یکی دو تا از دوستانمان هم که چند ماهی بیشتر نیست کوهنوردی را شروع کرده اند بالا رفتن آسان نبود ، اما با روحیه بخشی به هم و خوشرویی و خوشمزگی، همه کار را با اشتیاق در آن گرما و آفتاب تمام کردیم و بعد از چند عکس یادگاری به سوی ماشین ها رفتیم تا به محل نهار برویم. سه نفر از دوستان سفره چیده بودند و ما دست نشسته ها علی رغم توصیه ی مربی که گفته بود بعد از یک فعالیت ورزشی سخت تا دو ساعت نباید غذای سنگین بخورید نشستیم و دلی از عزا درآوردیم. جالب که مربی هم همراهیمان کرد گرچه اولش می گفت نه. یکی از دوستان هم نوشابه گازدار آورده بود! و یکی دیگر هم به شوخی گفت دیگر یادمان نمی رود که چه چیزهای مضری بعد از ورزش سنگین نباید بخوریم. خلاصه بعد از آن، جمع دوستانه ی شیرینمان به همراه دوستانی که با ماشین شخصی شان دنبال مان آمده بودند راهی شدیم.
روز سوم ، یعنی روز آزمون ، فضا اول قدری سنگین بود انگار که استرس امتحان در ما نهادینه شده باشد. ساعتی زودتر رفتیم تا گره ها را با هم تمرین کنیم. ساعت ۱۲ امتحان شروع شد اول گره ها بعد آزمون کتبی – تشریحی که البته قدری کنکوری بود چون برای بعضی از سوال ها دو دقیقه هم وقت نداشتیم. گام برداری با باتون و حمایت هم تمرین و چک شد و بالاخره ساعت ۱۴:۳۰ آزمون را هم تمام کردیم. مربی از همیاری و همکاری همه تشکر کرد و تشویقمان نمود که پیگیر دوره های بعدی باشیم و سفارش کرد که تمرین و تکرار ، و رجوع مداوم به جزوه را هم از یاد نبریم. و به این ترتیب یکی دیگر از دوره های کلاس کوهپیمایی بانوان تیلار به پایان رسید، و زیباتر این بود که دوستی های تازه ای شکل گرفت و در آخر بازار شماره تلفن دادن ها گرم بود. جا دارد که اینجا هم، از زحمات و تلاش مربی محترم خانم ستاره متجدد صمیمانه تشکر کنیم. با امید به این که هیات مسوولین تیلار در تقویم بعدی گروه دوره های بعدی را لحاظ کند تا با برگزاری پی درپی این دوره ها با فاصله ی زمانی اندک، رشد و ارتقای دانش و تجربه همنوردان عزیز فراهم شود. با آرزوی بهروزی و پیروزی برای همه.
نسرین اسرافیلیان- اردیبهشت ۹۳