واکنش احساسی نسبت به حوادث تکان دهنده در قربانیان حادثه و امدادگران آن ها را باید انتظار داشت. اکثر واکنش ها عادی هستند و به نوعی سازگار می شوند. بسیاری از آن ها سودمند هستند ، بسیاری هم غیر سودمند.
هر کسی که در حادثه ای در گیر است ، می تواند از واکنش های روانی خود بهره ببرد. برای بعضی ها توجه به نیازهای احساسی پیش در آمدی بر نیازهای جسمانی است تا فرد بتواند به نقش اجتماعی خود باز گردد.
واکنش روانی امدادگران – (گسستگی) :
فعالیت خوب در شرایط امداد، مستلزم سطح بالایی از واقع بینی است. واکنش احساسی امدادگران به کسانی که درگیر حادثه بوده اند، نباید مانع کمک به افراد نیازمند بشود. برای حفظ واقع بینی، اغلب امدادگران بین فکر و احساس خود تمایز قایل می شوند و یا آن را به دو قسمت “تقسیم” می کنند و یا شوک ناشی از احساس حادثه محیط پیرامون خود را “خاموش ” می کنند. چنین “تمایز” یا “خاموش” کردنی موثر است، ولی نمی توان آن را به طور نامحدود حفظ کرد. احتمالا ظرفیت روانی انسان تکمیل می شود و امدادگران علایم غیر خنثی بودن را نشان می دهند.
این علایم مختلف هستند. بعضی از امدادگران خود را پس می کشند و مبهوت، دلسرد، فراموش کار و خسته به نظر می رسند. بعضی ها به طور عیان احساساتی و تحریک پذیر، غیر منطقی، مخرب یا خشن می شوند. بعضی ها احساسات خود را محدود می کنند و مجاورت با دوستان و خانواده برای آن ها سخت می شود. بعضی از امدادگران وابستگی رو به تزایدی به الکل و مواد مخدر پیدا می کنند.
کمک روانی به قربانیان حادثه :
کسانی که در حادثه آسیب دیده اند، اعضای سالم تیم و امدادگران باید از پس واکنش های حادثه در صحنه یا در حین انتقال بربیایند. کسانی که در آن مرحله به کمک می پردازند، می توانند به مقدار زیادی احساسات پس از حادثه را کاهش بدهند. سرپرستان امداد و اعضای آن ها باید تا حد امکان آماده عرضه کمک های روانی از طریق بازسازی، درک و گوش کردن باشند.
اساس مراقبت روانی گوش کردن دقیق و خلاقانه است. فرد باید آزاد باشد تا احساس خود را آزادانه و علنی بیان کند، مشاور باید بفهمد که درک چنین احساس و بیانی علت اصلی مصاحبه است. نباید قضاوت کند که فرد چگونه باید احساس کند و مطمئنا او نباید چنین ایده ای را به او منتقل کند. مشاور فرد، باید مستقیما در چشم فردی که صحبت می کند، نگاه کند، تمام توجه خود را معطوف او کند که به حرف های او گوش می دهد و کاملا می فهمد او چه گفته است. ترجیحا جنسیت مشاور و مصدوم بهتر است که یکی باشد. مشاور باید در تماس دایم با مصدوم باشد و در طول انتقال در نزدیک سر مصدوم باشد.
خطرناک ترین مرحله بالفعل یک حادثه، درست بعد از آن است. گرایش طبیعی در چنین شرایطی هجوم به طرف قربانی، حتی بدون حمایت است. ” عمل کن! یک کاری انجام بده! فقط اونجا واینستا! ” این جا زمانی نسیت که فقط به سوی مصدوم هجوم برد؛ فقط در بعضی مواقع لازم است که سریع وارد عمل شد. اما فقط یک چیز است که بلافاصله انجام داد، و آن هم فکر کردن است.
انتخاب امدادگران :
علاقه به تنهایی نمی تواند شرط لازم برای امدادگران درون طیعت باشد. علاوه بر شرایط بدنی خوب، تجربه فنی، و حمایت از کسانی که از جنس خود او هستند و در گیر در یک حادثه ای شده اند، اعضای تیم امداد باید دارای مشخصات زیر باشند:
• شخصیتی معقول که هیبجانی، شتاب زده، و یا مستعد درگیر شدن با عصبانیت نباشد.
• توانایی به دست گرفتن ابتکار عمل
• هشیار در مورد جزئیات کار و تجهیزات
• دارای احساس شوخ طبعی
• همدلی و دارای احساس برای کار دیگری بدون اینکه از پا در بیاید
• خوش بین، در عین حال آماده برای بدترین چیزها
• توانایی به حداقل رساندن ترس یا کنار نهادن آن، با این حال پذیرفتن آن برای دیگران به عنوان چیزی عادی
منبع: کتاب پزشکی کوهنوردی و سایر ورزش های درون طبیعت
نوشته ی گروهی از پزشکان آمریکا
ترجمه: رحیم دانایی