اوایل دهه ۷۰ بود که کوهنوردی در استان گیلان نسبت به دهه ی گذشته جان تازه ای می گیرد و گروههای کوهنوردی با سازمان یابی مناسب بر طبق قوانین و ضوابط تشکیلاتی فدراسیون کوهنوردی شکل گرفته ، پروانه فعالیت دریافت می کنند. تا آنکه در اواخر نیمه اول سال ۱۳۷۳ از طرف هیئت کوهنوردی استان پیشنهاد حرکت جمعی به مناسبت روز دانش آموز برای تاریخ ۱۳ آبان همان سال داده می شود و برنامه ریزی آن را به عهده ی گروهها می گذارد .در این برنامه که عمومی و در منطقه ی لنندیز صورت گرفت حدود ۸۰۰ نفر شرکت می کنند که با توجه به زمان اجرا و تعداد اندک کوهنوردان آن زمان رقم بالایی به شمار می رفت . این اولین حرکت جمعی کوهنوردی ما بود که برنامه ریزی بسیار گسترده ای نیز جهت اجرای آن انجام گرفت و تاثیرات بسیار خوبی نیز بر جای گذاشت. این برنامه کمک زیادی به نزدیک کردن اعضای گروهها به همدیگر نمود تا شناخت بیشتری از یکدیگر و کوه و کوهنوردی بدست آورند و همچنین این تمایل برانگیخته شد که دست به اجرای برنامه ها ی مشترک جدی تری بزنند که اولین حرکت آن صعود زمستانی به شاه معلم بود که در ۲۲ بهمن همان سال انجام شد و در زمان خود با توجه به تجربه ی کمتر صعود های زمستانی و تجهیزات ضعیف و ابتدایی ، در آن شرایط جوی برای ما بی نظیر بود. این برنامه تحت عنوان صعود زمستانی جمعی از کوهنوردان گیلانی انجام گرفت که ۷ نفر به شرح زیر در آن شرکت داشتند: ۱- محمود قلی زاده ۲-بهروز برزو ۳- علی فیاض ۴- عطا شکوفنده ۵- حسن توکلی ۶- حسین محمدی ۷- علی راحلی .شیوه صعود به شاه معلم در آن زمان به مثل حالا یکروزه انجام نمی گرفت . بلکه ۲ روزه بود و از پایین خارن از مسیر مالروی گله داران هفت خونی که ییلاق بسیار آباد و حدود ۱۰ خانوار در تابستان ها در آن زندگی می کردند انجام شد و یک شب مانی در آنجا را به همراه داشت . صعود سخت و در کولاک برف انجام گرفت و موفقیت حاصل از آن و دلچسبی از این برنامه ی نو برای مدتی در خاطر ما نقش بست.متعاقب آن به مناسبت های مختلف این برنامه های ورزشی با حضور هیات ها گروههای کوهنوردی استان گیلان در طول سال به اجرا در می آمد و در هر چه نزدیک تر کردن همنوردان و تبادل تجربه بین آنان گام های موثری برداشته شد.که برای پیشبرد این برنامه ها از حمایت همه جانبه ی هیئت کوهنوردی برخوردار بودیم و نه تنها مشوق ما در این زمینه ها بودند بلکه فعالانه درآن شرکت می جستند و از هیچ کمکی دریغ نمی ورزیدند به گونه ای که دفتر هیات خانه ی ما به شمار می رفت.
اضافه گویی نکرده باشم که سالها تحت نام گروههای کوهنوردی و در ادامه جامعه کوهنوردی گیلان اطلاعیه ها ، پرده ها و برنامه هایی به اجرا در می آمد و با توجه به رشد کوهنوردی و پیدایش گروه های کوهنوردی جدید در شهرستانها این حرکات باز ابعاد گسترده تری می یافت . تا آنکه گروهها به فکر افتادند سرو سامانی به این تشکل داده به عنوان یک NGOورزشی در ثبت آن اهتمام ورزند که بدین جهت از گروههای فعال و علاقمند جهت بحث حول این مسئله و تنظیم اساسنامه دعوت به عمل آمد و نمایندگانی از گروهها انتخاب و جهت چگونگی تدوین اساسنامه ،برنامه ریزی های اولیه صورت گرفت و طی ماهها بحث و جلسات متعدد در سال ۸۲-۸۳ پیش نویس اساسنامه به اتمام می رسد و جهت نظر خواهی به گروهها ارایه و باز پس گرفته می شود ولی در ثبت نهایی مشکلاتی ایجاد شده و کار ناتمام به همان صورت باقی می ماند.
اجرای برنامه گرامی داشت خواننده گرانقدر زنده یاد احمد عاشور پور که برنامه ریزی ها و بحث های جدی تر و همه جانبه تری نسبت به برنامه های دیگر را پی می گرفت باعث شد تا دیگر بار ضرورت به ثبت رساندن این تشکل در سال ۸۷ از نظر نمایندگان گروهها گذشت که جلسات منظم خود را پی می گرفتند. تا جدی تر در این راستا گام بردارند از جمله نیاز های محوری جهت پیشبرد این امر وجود اساسنامه ای جدید بود که با گذشت ۵ سال، اساسنامه قبلی می توانست با سلایق امروزی همخوان نباشد . لذا جمع ۳ نفره ای از نمایندگان گروهها انتخاب، تا ضمن باز خوانی اساسنامه قبلی به بازنویسی اساسنامه جدید پرداخته شود که پس از آماده شدن پیش نویس آن طی ماهها غور و بررسی، دراختیار گروههای کوهنوردی قرارداده شد تا مورد مداقه قرار گیرد و پس از مدت تعیین شده باز خورد آن در جلسات گروهها انعکاس یابد که با جمع بندی نهایی که اینک نام کانون کوهنوردان گیلان را بر خود نهاده بود تدوین نهایی را پشت سر گذاشت. اوایل سال۸۹ بود که هیات موسس کانون موفق می شود مجموعه ی مدارک مورد نیاز استانداری جهت ثبت را فراهم تا از آن طریق به مراجع ذیربط ارایه نماید و تا حال پی گیر مسائل مربوط به پاسخنامه هایی هستند که می بایست از ادارات مختلف به استانداری داده شود که متاسفانه به کندی پیش می رود ولی دست اندرکاران با همه ی این کش و قوس ها ، خستگی ناپذیر پیش می روند .
کانون کوهنوردان گیلان ، به مثابه تشکیلاتی ورزشی و مسئول در جهت انجام وظایف مندرج در اساسنامه نظر دارد و همه ی تلاش های خود را در این راستا در هر چه نزدیک کردن گروهها به همدیگر به کار می بندد تا بتوانند با توجه به بالا رفتن توان اجرایی ، دست به کارهای بزرگتر و مفید تری بزند و به امید همین تفکر است که مصرانه برای دریافت پروانه ی فعالیت تلاش می کند چرا که از حقوق اولیه ی تصریح شده در فعالیت نهادهای اجتماعی است و حق مسلم خود می داند که در این چهار چوبه ی قانونی تثبیت گردد.
علی راحلی –دی ۸۹