در۲۵ اردیبهشت ۱۳۷۷عده ای ازکوهنوردان تازه کار وقدیمی ،پس از اجرای چند برنامه در ماههای پیش تر طبق برنامه ازقبل تعیین شده ، درمسیر قله ی کراسرازجمشید اباد عبور کرده ، بالای چشمه ی علمدار علی دردشت زیبایی دورهم جمع شدند تا الف : درادامه ی صحبتهای پراکنده گذشته ،قالبهای کلی موردنظرشان را درخصوص راه اندازی یک گروه کوهنوردی به بحث بگذارند .ب : نامی بر گروه نهند .ج : شکل عضو گیری اولیه را روشن نمایند .
الف : ردیف اول کاری از جمله موارد کلیدی بودکه بحث های زیادی به دنبال داشت چون میبایست اساس وبنیان یک گروه را تعریف میکرد که مشتمل برفصلهای مختلف ومفاد مورد نیاز ان می شد و وظایفی که می بایست به ان محول شود وهمچنین حوزه کاری که باید در محدوده هرکدام باشد . گرچه با سلایق گوناگون کسانی که حضورداشتند وقت زیادی گرفته شد ولی بهره ای که به بار نشاند روشن شدن اهداف کلی کوه وکوهنوردی ازدیدگاه حاضرین و همچنین نزدیک شدن درمورد پاره ای از ضوابطی بود که به شرح وظایف کمیته ها می پرداخت . تمرکز هر چه بیشتردر این قسمت باعث روشن شدن زوایای بیشتری از قوانین شد تا کارها برای تدوین اساسنامه وایین نامه داخلی روتین تر شود . بی شک طرح موارد برشمرده شده آسان ولی به انجام رساندن ان کاری سترگ بود که با پشتکار همه جانبه ی افراد و پی گیری انان میسر می بود . شاید ان روز از ابعاد این مشکلات انگونه که باید واقف نبودیم چون حرفهایی بود که رد و بدل می شد ومتفاوت بود با به رشته ی تحریر در آوردن آن تا اساسنامه ای شود و آیین نامه ای .
ب نامگذاری گروه : ازقبل به حاضرین اعلام شده بود که با گزینه ی مورد نظر خود که قبلن فکرش را کرده اند حضور فعال داشته باشند درنتیجه نامهایی در آن روزتوسط آنان پیشنهاد گردید.۱-تیلار ۲-چاووش ۳-غزال
پیشنهاد دهندگان دردفاع از مناسب بودن نام انتخابی خود به رقابت پرداختند و در یک انتخابات پر شور گزینه اول حایزبیشترین آرا گردید ونام گروه از زاویه دید حاضرین رسمیت یافت .
ج :عضوگیری اولیه : طبق تصمیم ان جمع افراد علاقه مند حاضر با درخواست کتبی به عضویت گروه درآمدند . وعده ای از همان جمع تحت عنوان هیات موسس مسئولیت پیش برد مجموعه ی امور گروه اعم ازتدوین پیش نویس اساسنامه وهدایت گروه را بر عهده گرفتند تا پس ازتدوین آن وارجاع به اعضا و دریافت موافقت نهایی ، مجمع عمومی اول را برگزار نموده کارها رابه هیات مسئولین انتخابی ان محول نمایند . ضمن انکه اعضای غیر هیات موسس نیز میتوانستند در مباحثات حضورداشته باشند .
تدوین اساسنامه و ایین نامه داخلی بیشترین وقت وانرزی را از اعضای تدوین کننده گرفت وحدود ۶ماه به طول انجامید.که درست هم بود وضرورت داشت چون ابهامات موجود در هر فصل و هربخشی می بایست مورد مداقه قرار می گرفت تا مواضع کاملن روشن وبه تحریر در می امد تا در آینده ابهامات کمتری بر جای می گذاشت ودر حد امکان از چالش وسردرگمی جلوگیری بعمل می امد .
پروانه فعالیت کوهپیمایی گروه درهمان سال و پروانه فعالیت کوهنوردی درسال ۱۳۷۸ دریافت گردید.
در۱۵سالی که پشت سر گذاشته شد بهترین وبدترین خاطرات دوران زندگیم را در ان تجربه نمودم . قرار گرفتن بر بلندترین قله های ایران در صعودهای فصول مختلف درشرایط متفاوت جوی واشنایی با صمیمی ترین دوستان از برجسته ترین وماندگارترین دست آوردهای این دوران به شمار میا ید . گروه وبرنامه های آن برایم به مثابه اموزشکده ای بودکه آدمهای زیادی با تفکرات ، تمایلات و ویزگیهای متفاوت دران حضور بهم میرساندند و طی حضورشان تجارب گرانبهایی را به هم منتقل مینمودند. درسهای ارزشمند به دیگران می آموختند واز آنان یاد می گرفتند که هرجایی نمی شود فرا گرفت . خوشا بحال کسانی که از این راه توشه گرفتند و در زندگی خصوصی خود نیز نهادینه کردند . ماهیت کوهنوردی در حرکت جمعی افراد آن نهفته است که هرکدامشان ویزگی خود رادارند و چقدر متنوع اند این ادمها اگر با باریک بینی به ان نظر بیفکنی ، وهزاران حیف بود که اگر من همراه این کاروان نمی بودم وغافل می ماندم از این همه تنوع تفاوت هایی که میتواند درادم ها وجود داشته باشد.
دراین گذر زمان زحمات زیادی کشیده شد-که همچنان ادامه دارد- برای برپایی وتداوم این نهاد وقت وانرژی فراوان توسط افراد بی شماری صرف شد . گر چه عده ای ازآنان به جهت مشکلات زندگی و جا به جایی نمی توانند در برنامه ها شرکت داشته باشندولی همواره چشمشان به دنبال ماست وما هم مدیون مرارت هایی هستیم که آنان متحمل شده اند . آنان دردوره های مختلف برای پیشبرد بهتر امور و اینکه کارها با عیب و نقص کمتری پیش رود ضمن اخذ نظرات مختلف فعالانه در تضارب اندیشه ها شرکت می جستند ودر پارهای مواقع خستگی ناشی از آن بر روح و روانشان تاثیرمنفی خود را می گذاشت ودر دست اندازهای کارهای اجرایی می افتادند ولی دوباره بلند می شدندو در روند رو به جلو، شیرینی رشد وبالندگی این نهال خستگی شان را مرتفع ، واز روزمرگی زندگی رها می ساخت و امید را بر زندگیشان متبلور می نمود.افرادی که زندگی جمعی و وظایف فردی را درشرایط سخت ونفس گیر کوه فرا می گرفتند وضمن پالایش خود در استعانت از دیگران ، با اشاعه ی فرهنگ فداکاری و کمک به دیگران از خودبینی و برتری خواهی فاصله می گرفتند ودر جریان تشکیل وتحول ماهیت خویش ارزشهای انسانی ومسئولیت پذیری این ورزش را که متفاوت با ورزشهای رقابتی است به نمایش می گذاشتند وبه دیگران هم منتقل می نمودند. روندی که طی ۱۵ساله ی گذشته همواره دستور کار تیلار بوده ویکی از علل عمده موفقیت آن به شمار می رود . بدیهی است منظور به هیچوجه ذکر آن نیست که بی خطا بوده ایم . چه بسا همانگونه که اشاره شد پاره ای مواقع خطاهایی هم از ما بروز نموده وباز اتفاق بیفتد . مهم آن است که همواره با کیش شخصیت خود بر خورد قاطعانه داشته باشیم واز قراردادن مواضع تحت مسئولیت خود درمعرض نقد دیگران نهراسیم وآشفته نشویم وسعی نماییم در حفظ این شیوه کاربکوشیم وبه امانت به دیگران بسپاریم ..
با آرزوی موفقیت برای گروه کوهنوردی تیلار راحلی ۹۲/۲/۹
سلام ، به عنوان عضو کوچکی از این مجموعه، چند سال از بهترین سالهای زندگی ام را در کنار تیلاربودم . سالهایی که هنرِ “بخشیدن” حتی با دستان خالی و “کمک” در اوج نیاز و در یک کلام “زندگی” را در استواری قدم هایتان آموختم .بر خود می دانم از موسسین گروه بالاخص علی آقا و آقا مسعود از عزم انجام چنین کار بزرگی و از بدنه جوان کنونی که نام تیلار رو کماکان زنده نگهداشته اند سپاسگزاری کنم . باشد که سالیان سال درکنار و با هم ، سختیهای قله های جدید را پشت سر بگذارید و نوای ” آری آری زندگی زیباستِ ” تیلار تا جاودان ِ جاودان بر قله ها طنین اندازد. شاد باشید…
با تشکر از نوشته زیبای شما علی آقا . پانزده سال زندگی با تیلار ، چیزهایی را به من آموخت که به احتمال قریب به بقین در جایی دیگر نمی آموختم . از شما به عنوان یکی از موسسین گروه تشکر می کنم که من را با زیباترین تجربه زندگی شخصیم یعنی کوهنوردی آشنا نمودید . امید وارم سالیان متمادی در کنار یکدیگر و سایر دوستان قدم در کوهستان بگذاریم .