راینهولدمسنر یکی از معروفترین کوهنوران حال حاضر دنیا به شمار می رود که در ۱۷ سپتامبر ۱۹۴۴ در منطقه ویلنوس در جنوب تیرول ایتالیا متولد شد. تا سن ۲۰ سالگی توانست علی رغم جوانی بسیاری از مسیرهای دولومیتها را که در غرب آلپ قرار دارند به همراه برادرش گونتر صعود نماید و درست از همان زمان بود که سبک صعود آلپی را بعنوان الگوی خود انتخاب نمود. گونتر بعدهادر سال۱۹۷۰ براثر سقوط بهمن درنزدیکی کمپ اصلی جبهه دیامیر نانگاپاربات جان خود رااز دست داد.آن زمان او به همراه راینهولداز صعود موفقیت آمیز به خود بر روی جبهه روپال و پس از تراورس کوه باز می گشت.این نخستین تلاش برادران مسنر بر روی کوهی در هیمالیا بود که با فاجعه همراه شد. سالها طول کشید تا راینهولد بر این غم بزرگ فائق آید. بعدها راینهولدضمن صعودانفرادی به ونانگاپاربات توانست به عنوان نخستین انسان، سایر قلل بالای ۸۰۰۰ متر را نیز صعود نماید.ضمن آنکه بعنوان سومین کوهنورد موفق به صعود هفت قله مرتفع تمام قاره ها شد.زمانیکه از او درمورد برترین کارهایش در هیمالیا سوال شد،عنوان نمود: مردم از سال۱۹۷۸ صعودهای بدون اکسیژن به اورست و صعود انفرادی نانگاپاربات مرا بعنوان کارهای خارق العاده میدانستند. ولی به نظر خودم تراورس گاشربروم I به II به همراه ‘هانس کمرلندر’ که در سال ۱۹۸۴ انجام شد برترین کارم در هیمالیا بود(به گاهنامه اورست شماره ۱۰ مراجعه شود).
در سال ۱۹۷۵ مسنر اقدام به صعود هیدن پیک (گاشربروم I) به شیوه آلپی نمود. این دومین صعود کوه بود که با موفقیت صورت می گرفت.
وی در مورد سبک صعودش می گوید:”برای انجام این کارها می باید از پائین ترین سطح ممکن شروع به کار نمائید. شما می – باید همه لوازم مورد نیاز برنامه را در داخل کوله بار خود حمل کنید و در صورت نیاز به شبمانی کمپ خود را به دوراز هرگونه خطری یافته و بیتوته نمائید. مسیر صعود را هم می باید خودتان بیابید، ضمن آنکه نمی توانیدازاکسیژن مصنوعی استفاده کنید.”
در میان صعودهای مسنر بر روی کوههای هیمالیا می توان صعود انفرادی او به اورست را تنها صعود انفرادی واقعی این کوه که به سبک آلپی صورت گرفت دانست. این صعود در فصل مونسن و در زمانیکه هیچ کوهنوردی در منطقه حضور نداشت از طریق مسیری جدید و در جبهه شمالی صورت گرفت. البته امروزه صعودهای انفرادی زیادی بر روی قلل هیمالیا صورت می گیرد. اما اکثر آنها در زمانی انجام می شود که تیمهای زیادی در منطقه حضور دارند. مسنر همچنین جزو آن دسته غربیانی بود که برای پی بردن به اصرار یتی (موجود افسانه ای مناطق هیمالیا) تلاشهایی را صورت داد.اوخودش می- گوید دوبار موفق به دیدن این موجود شده است. دومین ادعای مسنر در این مورد به آخرین تلاشهای او در منطقه قراقروم باز می گردد.اما این مطلب بدون هیچگونه دلیل و برهانی بیان شد.او وعده ارائه عکس حیوان را داد ولی هیچگاه این مطلب به حقیقت نپیوست و او تنها حدس میزد یتی حیوانی بزرگ و تنومند و مانند خرس پر مواست.
برخی معتقدند شخصیت مسنر پس از صعودهای متعددش در هیمالیا کاملا تغییر کرد.آنها همچنین معتقدند ششهای مسنر بر اثرصعودهای بدون اکسیژن در هیمالیا دچار مشکل و آسیب شده.البته آنها می گویند مسنر کاملا آگاه بوده که درزمان ایجاد فشارهای سخت ارتفاع برای مقابله چه کاری باید انجام دهد. زمانیکه در دهه هفتاداو در برخی صعودهایش ناکام ماند منتقدین او بیشتر بر نظرات خود پافشاری نمودند و حتی او را از لحاظ روانی دچارمشکل دانستند.
دراین میان کوهنورد معروف پاکستانی نظیر “سبیر” که با مسنر صعودهایی(صعودبرودپیک) راانجام داد می گوید:”مسنر در ارتفاع بالا از حشیش استفاده می کرد”. اگر این مطلب صحت داشته باشد تصور اینکه سلولهای ششهای
او دچار نقصان شده باشند دوراز ذهن نیست. مسنر این موضوع را به شدت تکذیب نمود.
البته مسنر تنها در ظاهر و به خاطر صعودهایش به شهرت نرسیده بلکه او دارای شخصیتی بسیار قوی است. او هیچگاه نسبت به عقاید و نظرات سایرین بی تفاوت نمی ماند. هر چند گفتن اینکه آیا نظرات مسنر چیزی است که در درونش وجود دارد کار آسانی نیست.
مسنر در طول دوران کوهنوردی خود بارها از سوی دیگران نقد شد.وی پس از دو صعود نخست خود به هیمالیا سه هم تیمیش را ازدست داد که برادرش گونتر ازآن جمله بود. پس از بازگشت از برنامه هایش او را متهم کردند که دوستان در حال مرگش را ترک کرده.در گاشربرومII زمانیکه مسنر بی تفاوت از کنار جسد کوهنورداطریشی که در شکافی سقوط کرده بود گذشت،او را متهم کردند که از روی بدنهای دیگران خود را به قله می رساند. بعدها زمانیکه به همراه کمرلندر برای تراورس گاشربروم II به I از آن محل می گذشت زمان قابل توجهی را برای جابجایی و دفن آن کوهنورد صرف نمود.
برخی از علاقمندان کوهنوردی معتقدند مسنر در طول برنامه های خود ۹/۹۹% در معرض خطر مرگ قرار داشته. شاید اینگونه باشد اما آن چیزی که واقعیت دارد شرایط بدنی بسیار مناسب او در طول برنامه هایش است.مسنر پس ازصعودهایش تبدیل به مردی ثروتمند شدو بدون آنکه دیگر بدنبال دردسرهای کوهنوردی باشد ساکن قصری در آلپ ایتالیا شد و خود راازاکتشاف، کوهنوردی و هرگونه ماجراجویی دیگربازداشت.اوخودمی گوید:”برای یادگرفتن برخی چیزها دیگر پیر شده ام.”البته مسنر تنها به کوهنوردی نمی پرداخت،اودر سال۱۹۹۰ در مدت ۹۲ روز موفق شد مسیر ۲۸۰۰ کیلومتری قطب جنوب را طی کند.هرچند درسفر به قطب شمال و طی مسیر سیبری تا کانادا
ناکام ماند.
سخت ترین مسیرها در راه رسیدن به هدف
اما آخرین صعود بزرگ مسنر به سال ۲۰۰۰ باز می گردد.درست ۳۰ سال پس از نخستین صعود او به نانگاپاربات او باز هم به این کوه بازگشت.همانند ۳۰سال قبل برای تلاش بر روی مسیری نو و اینبار نیز یکی دیگر از برادرانش یعنی “هوبرت” همانند ۳۰ سال قبل که با برادر بزرگترش “گونتر” بود او را همراهی می کرد. اما آنها پس از تلاشی سخت و رسیدن به ارتفاعات بالای کوه به دلیل خطرناک بودن مسیر بازگشتند.
از مسنر بیش از ۴۰ جلد کتاب در مورد مناطق مختلف هیمالیاو صعودهایش منتشر شده ومقالات و گزارشهای او بارهادر نشریات و مجلات مختلف به چاپ رسیده.
مسنر نسبت به پیروزیهایش بسیار حسود بود، اما پیروزیهای او به خاطر حسادت نبود بلکه بدلیل سبک برتر صعودهایش پیروز می شد.
منبع: وبسایت تبییان زنجان