اداره ورزش وجوانان در آزمونی دیگر
مجامع عمومی هیات های ورزشی هر ۴سال یکباربرای انتخاب رئیس هیات استان تشکیل جلسه می دهد .پاره ای از اعضای مجمع توسط هیات رئیسه قبلی با انتخاباتی که میگذارد معرفی می گردند . وعده ای دیگرتوسط اداره ورزش ، از جمله ۵نفراز منتخبین روسای هیات شهرستانها و….به همراه معاون ورزشی اداره ، رئیس فدراسیون یا نماینده ای از ایشان که در جمع به ۱۹نفرمی رسد اعضای مجمع را تشکیل می دهند .
آخرین مجمع عمومی هیات کوهنوردی استان گیلان در اواخر سال ۸۸ برگزار شدکه حرف وحدیث های بسیاری بدنبال داشت واعمال نفوذهایی که در گزینش این اعضا صورت گرفت تا اسم فردی خاص از درون صندوق بیرون آید که اینگونه شد ودر مجموع قضیه مجمع خوب پیش نرفت ونتیجه آن شد که در این دوره با آن مواجه بودیم . به عبارتی از کوزه همان برون تراود که در اوست .مدتهای مدیدی است وقتی از کنار تربیت بدنی که رد می شوم ناگاه چشمم به درب دفترهیات کوهنوردی استان گیلان می افتد دربهایی که بوی کهنگی وسکون میدهدغالبن بسته وفروشگاهش نیز وضعیتی بهتر از آن نداردودرصورت باز بودن نیز سوت وکور است وابزار و وسایلی که برای فروش گذاشته شده محدود واندک می باشد . با خود فکر می کنم که ببین این مجموعه را به چه روزی انداخته اند مرکزی که سکان ورزشی ورزشکاران بی شماری از پهنه ی طبیعت یک استان را در خود متمرکز کرده ودرب آن در دوره های قبل صبح وبعداز ظهر بازووسایل متنوع کوهنوردی وسنگنوردی رادر خود جای داده بود چه بی رونق شده است .
فروشگاه هیات محل رفت وآمد کوهنوردانی بود که با مراجعه به ان با ابزارها ووسایل جدیدآشنامی شدندودر صورت نیاز با بهره کنترل شده وانهم قسطی جهت تجهیز از آنجا خریداری می نمودند وبهره ی حاصله ی آن صرف کوهنوردی می شد از جمله بخشی از هزینه ی صعودهای تیم استان از آنجا تامین می شد .
دفترهیات محل اطلاع رسانی آخرین اخبارووقایع کوهنوردی بود که در کوههای گیلان ، ایران وحتی جهان اتفاق می افتاد . بچه ها از صعودهای انجام شده خود صحبت می نمودند و تجارب بدست امده را در اختیار هم قرار می دادند . هیات رئیسه ، جلسات منظم هفتگی خودرادر آنجابرگزار می نمود وارتباط نزدیکی با همین کوهنوردان برقرارمی کرد .
بعضی ازگروههاجلسات هیات مسئولین خود را درآنجابرگزارمی نمودند . هیات استان دارای کمیته های فعال روابط عمومی ، کوهپیمایی ، کوهنوردی ، صعودهای ورزشی ، امداد ونجات وو……بودکه پرشور همه هفته یا دو هفته در میان جلسات خودرابا حضور نمایندگان گروهها در دفترهیات برگزار می کردند. هیأت رئیسه هم جلسات منظم فصلی را طبق تقویم ورزشی از قبل تدوین شده ی سالیانه با هیأت ها و گروه های داخل استانی برگزار می نمود. گاهی اوقات در دفتر هیأت نمایشگاه برگزار می شد. نشریه سرتوک نیز گاهنامه ای بود که منتشر می شد . طبق تقویم ورزشی سالیانه ای که تدوین می گردیدصعود های مشترک فصلی به همراه هیأت ها و گروه های شهر های مختلف استان در آن منظور می گردید و به مرحله اجرا نیز در می آمد . به راستی چه اتفاقی افتاده که به این سرنوشت گرفتار آمده ایم؟
از مسئولین محترم اداره استان که متولی رشد و اشاعه ورزش هستند باید پرسید که متوجه پیامد های اعمال شده سال ۸۸ خودبوده اند؟ و هیچ به آن ا ندیشیده اند؟ یا آنکه برایشان حائز اهمیت نیست .
حال در آستانه ی مجمع عمومی دیگری برای انتخابات ریاست کوهنوردی استان گیلان قرار گرفته ایم که می بایست در اوایل سال ۱۳۹۳ برگزار شود. و آزمونی دیگر برای اداره ورزش در راه است که بایستی براساس اعضای معرفی شده مجمع عمومی توسط نهاد مرتبط – هیأت کوهنوردی – ان را در فضای منصفانه مدیریت نموده تا رئیس کوهنوردی استان را انتخاب و سرنوشت این ورزش را برای ۴ سال آینده رقم بزند . ۵ نفر نامزدی خود را برای این سمت اعلام داشته و درخواست کتبی ارائه نموده اند که از بین آنها ۱ نفر انتخاب خواهد شد . کسی که میبایست کوله باری از مشقت ها را بر دوش بکشد و این میسر نیست مگر آنکه او در درجه اول از اهالی این ورزش باشد و سرما و گرما چشیده ی مسیر های دشوار کوهستان. او باید مدیر، مدبر، صبور و مقاوم در مقابل نابخردی هائی باشد که معمولاً مثل آفتی اطراف همه رشته های ورزشی پرسه میزنند. او باید وقت بگذارد و دفتر هیأت را خانه دوم خود بداند. او باید به دور از هر حب و بغضی به ارتقاء این ورزش بیاندیشد و از افراد توانا و فعال سود جوید . او باید هما نند فرماندهانی با شد که به هنگام نبرد در راس نیروهای خود قرار میگیرند که ضعفها را بهتر لمس کندتا بتوا ند برنامه ریزی شایسته ای رابرای حل مشکلات ا رائه نماید .
این رشته هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی متفاوت با همه ی ر شته های دیگر ورزشی است و کاری جدی می طلبد. از نظر کیفی متفاوت است که هیچ رقابتی در آن نیست و دارای مفاهیم متعالی و ارزشی است که در آن نهفته گردیده . از نظر کمی نیز هیچ کدام از رشته های دیگر ورزشی را نمی توانیم بیابیم که به ا ندازه ی آن جمعیت داشته باشد . در داخل استان متجاوز از ۶۰ گروه کوهنوردی فعال که دارای پروانه فعالیت هستند وجود دارندکه همه هفته با ده ها مینی بوس عازم مناطق صعود می شوند و به این ورزش می پردازندو این عمل در تمامی فصول سال صورت می گیرد. این حجم از فعالیت را با کدامیک از رشته های دیگر میتوان مطابقت داد؟ تازه در کنار آن فراوان گروه ها و دستجاتی هستند که خود جوش در قالب مناسبات دوستا نه اقدام به این عمل می نمایند. خوب مدیریت این همه طیف وسیع نیاز به یک دستگا ه عریض و طویل با بودجه ای درخور دارد تا بتواند از عهده ی کارها برآید. وگرنه بله میشود رئیس بود دستی از دور بر امور داشت. هر ازگاهی آروغ کوهنوردی زد و این دوره ۴ ساله را به پایان برد ولی ….
کوهنوردی در این استان مظلوم واقع گردیده و مورد بی مهری قرار گرفته و در مقایسه با استانهای دیگر درجا زده و نتوانسته کار های مطرحی را به انجام برساند که همه اینها یک از هزار مشکلی است ک بر دوش او سنگینی می کند. مسئول بدون اجر و پاداشی که باز نتواند خواسته همگان را برآورده نماید.
خوشبختانه کسانی که خود را متقاضی احراز این سمت معرفی نموده اند اکثریت از اهالی این ورزش اند. می ماند مدیریتی که بدون دخل و تصرف در امور مجمع عمومی، یک انتخابات عادلانه برگزار نماید تا متولی کوهنوردی که شایسته تر است انتخاب گردد. شاید که از این بن بست رهائی یابیم.
علی راحلی