(جبهه شمالی درفک – منطقه گرمی)
وقتی کنارمغازه آقا رمضان در انتهای روستای “رودسرا” از ماشین پیاده میشی و میبینی که در ارتفاع حداکثر ۲۰۰ متری از آبهای آزاد قرار داری ، اونوقت میتونی حدس بزنی که چه کار سختی برای رسیدن به “اشتنیف” ۲۲۰۰ متری با یک کوله پشتی پانزده تا بیست کیلویی در پایان همان روز داری . یعنی هم اندازه صعود به شاه معلم از ماسوله و قدری بیشتر به قله توچال از دربند . اما این دشواری را وقتی در کنار عوامل دیگری از قبیل مسیر بسیار زیبا و حرکت گروهی منسجم با همنوردانی مهربان و سخت کوش میذاری ، اگر اشتنیف یا حتی درفک صدها متر هم دورتر بود باز میبنی با کمی همت و سخت کوشی ، کاری ست شدنی و قابل اجرا :
عبور از کنار رودخانه “زلکی” با جریان آب زلالش که زمزمه کنان راه دراز کوه “شاه نشین ” را تا رسیدن به سفیدرود طی نموده است. رسیدن به اولین آبادی کوچک با خانه های کاه گلی، موسوم به “آلو کله” پس از یک ساعت . دیدن “ماشین نفربر جنگی” باقیمانده از جنگ دوم جهانی در آنجا و با قدری شانس رویت دیواره وسیع شمالی درفک . خوردن صبحانه ای جانانه و حرکت در میان جنگلی انبوه با درختانی تنومند و بلند در یک صبح پاییزی در کنار سایر همنوردان . رسیدن به دشت زیبای “سی سرا” و دیدن ابهت دیواره های کوه درفک در ضلع شمالی اش . عبور از میان درختان بلند راش ، ممرز ، آزاد و . . . شنیدن صدای دارکوبی از دور و شاید نعره ی آخرین گوزنهای “مرال ” بزرگ در اعماق جنگل از دور دست ها . دیدن اولین کلبه تی تی سرا وتمایل به چپ و عبور از شیار وسیع منتهی به چشمه و کلبه های “کفتر خانی” و خوردن ناهار و استفاده از آّب زلال چشمه . بالا رفتن از شیبی تند پس از ناهار با شکمی پر از غذا برای رسیدن به ابتدای “تنگ بره” و دقت در دیدن “غار” یا فرو رفتگی سنگی بالای “کفتر خانی” . گذشتن ازشیب توان فرسای “تنگ بره” و رسیدن به بالای آن با همتی مضاعف . فرو رفتن پاها در میان برگها و شاید هم برف پاییزی تا رسیدن به ییلاق رویایی و زیبای “اشتنیف” در عصری سرد . آسودن در میان کلبه های آنجا و شاید هم لرزیدن در میان چادر تا ابتدای صبح فردا . آشامیدن آب کم نظیر و بزرگ چشمه اشتنیف که خوشبختانه تاکنون از دست “آب معدنی سازها” به دور مانده است . خوردن شامی دلپذیر و دسته جمعی وسپس گوش دادن در حالت چرت و بیداری به دلیل خستگی به برنامه های روابط عمومی و آنوقت رفتن به کیسه خوابها برای خوابی عمیق و شاید هم بجایش نخوابیدن و شنیدن “خرو پف ” بعضی از همنوردان تا هنگام بیدارباش صبح .
به سختی بیرون آمدن از کیسه خواب و جمع و جور کردن وسایل برای خوردن صبحانه و رفتن به قله درفک . عبور از شیب تند منتهی به گردنه بالای اشتنیف . تراورسی طولانی ازجبهه شمالی به جبهه شرقی برای رسیدن به تقریبن زیر قله جنوبی درفک . طی نمودن آخرین شیب های منتهی به یال اصلی قله و قرار گرفتن در کنار تابلوی یادمان همنوردان فقیدمان .
“باقی بقایتان”
مسعود سلیم پور- آبان ۹۲
با تشکر از آقای سلیم پور، واقعا قابل تجسم میشه صعود با این توصیفات کامل. امیدوارم صعود خوبی رو به همراه باقی همنوردان در این برنامه داشته باشیم و خاطره های خوش و شادی رو به ارمغان بیاریم. صعود به درفک در هر شرایطی برای من هیجان انگیزه.