با درود و سپاس فراوان به تمامی عزیزانی که چند دقیقه ای وقت نهاده و به دغدغه های اینجانب گوش میدهند.
همیشه از خود میپرسیدم که آیا کوهنوردی باعث شد که به تیلار علاقمند شوم و یا اینکه تیلار بود که باعث شد به کوهنوردی گرایش پیدا کنم و همیشه هم گزینه دوم پاسخ این سئوالم بود. یعنی اینکه تیلار بود که باعث شد کوهنوردی را دوست داشته باشم. همیشه به خودم میگفتم اگر به جای گروه کوهنوردی تیلار با تیم بسکتبال تیلار آشنا میشدم شاید الان بسکتبال را به عنوان ورزش مورد علاقه خود انتخاب میکردم و جای بسی خوشحالی است که با تیلار پیرامون این ورزش طبیعت دوست و انسان دوست کوهنوردی آشنا شدم.
یکی از عوامل بسیار مهمی که باعث شد به این نتیجه برسم اجتماعی بودن این ورزش و این گروه به معنا واقعی است . قبل از هر چیزی میخواستم دو زندگی فردی و اجتماعی و یا به قولی عوامل فردگرایی و جمع گرایی را مورد تحلیل قرار دهم:
آیا این ادعا حقیقت دارد که انسان ذاتا موجودی اجتماعی است و یا اینکه شرایط طبیعی مختلف او را وادار کرده که به اجتماع پناه آورد؟ و یا به عبارتی انسان به طبع اولیه خود به دنبال استقلال و فردگرایی است اما به حکم تجربه دریافته است که به تنهایی قادر به زندگی نیست و به اجبار به محدودیت های زندگی اجتماعی تن در داده است؟
به گمانم پاسخ این سئوال یک پاسخ ثابت و مطلق نیست و در شرایط مختلف انسان میتواند به سمت فردگرایی و یا جمع گرایی گرایش پیدا کند. فردگرایی یا جمع گرایی افراد با زیر ساخت اجتماع مورد نظر رابطه مستقیم دارد و از جمله مسائلی که به نظرم در این امر بسیار دخیل است ، عضویت انتسابی و یا اکتسابی افراد در آن اجتماع میباشد. تجربه نشان داده معمولا افرادی که عضویتشان در یک مجموع به شکل عضویت اکتسابی است یعنی اینکه با میل و اراده شخصی خودشان وارد آن مجموعه شده اند ، جمع گرا تر هستند وعلاقه بیشتری به فعالیتهای اجتماعی و تعاون همگانی دارند اما معمولا در اجتماعی که عضویت افراد در آن مجموعه به شکل انتسابی است و افراد از بدو تولدشان با هنجارها و بایدها و نبایدهایی رو به رو میشوند که باید به آنها تن در دهند ، طبیعتا در این شرایط افراد به انزوا کشیده شده و علاقه ای به جمع ندارند. این بدان معنا نیست که در تمامی مجموعه هایی که وجود ما در آنجا به شکل انتسابی است مثل خانواده ، شهر ، کشور و … به هیچ وجه امکان تعاون جمعی وجود ندارد. بلکه به نظرم این مسئله به چگونگی وضع قوانین ، هنجارها و بایدها ونبایدها های آن مجموعه بر میگردد . با اینکه نسل ما با تمدن قرن ۲۱ رو به رو است اما متاسفانه من هنوز در بعضی از خانواده ها شاید این هستم که تمامی قوانین و هنجارهای آن خانواده را به تنهایی شخص پدر خانواده تعیین میکند و سایر افراد خانواده ، چون از نظر اقتصادی تحت حمایت او هستند به اجبار باید بر خلاف میل باطن خود آن هنجارها و بایدها و نبایدها را بپذیرند و چه بسا اگر هر شخص دیگری غیر از پدر مسئولیت اقتصادی را به گردن داشته باشد نتیجه برعکس میشود.
همیشه وقتی یک فرد و یا یک نوع تفکر در راس قرار گیرد و تمامی افراد مجبور شوند پذیرا آن قوانین باشند و هیچگونه خرد جمعی وجود نداشته باشد طبیعتا افراد به سمت فردگرایی رفته و در صدد این بر می آیند که با خود محوری و خودخواهی ، کمبودها و کاستی هایی را که آن نظام اجتماعی غیر دموکرات بر آنها تحمیل کرده را جبران نمایند.
خوشبختانه عضویت من در تیلار به شکل کاملا اکتسابی است یعنی اینکه خود با اراده کامل خود و با مطالعه اساسنامه و پذیرش مقررات آن وارد آن شدم و از بدو تولدم بعد از خانواده ام ، تیلار دومین اجتماعی است که وارد آن شدم به طوری که در آن یک شخص و یا یک نوع تفکر حاکم نیست و زیر ساخت آن کاملا به شکل اجتماعی و با خرد جمعی ساخته شده است.
پس خواهیم کوشید تا این پناهگاه اجتماعی را زنده نگه داریم…
کامیاب باشید
حمید یگانه دوست