هشتم دیماه ۹۱ هیچگاه از حافظه تاریخی کوهنوردی استان پاک نخواهد شد و به عنوان یک روز بد در این خصوص به جا خواهد ماند . “مجتبی قناعت شعار” کوهنورد جوان و پرتلاش گروه پژواک رشت در مسیر قله لاسه سر دچار حادثه “برف کوچ” (بهمن) شد و جان عزیزش را از دست داد.
با ۲۸ ثبت نامی اما ۴ غایب بوسیله دو مینی بوس به سمت شهرک تاریخی سیاحتی ماسوله در منتهی الیه غرب استان حرکت کردیم . از ماسوله درحالی که آسمان ش غرق در ستاره بود و گهگاهی باد گرم موسمی ضعیفی هم می وزید ، با گامهایی آرام و پیوسته در جهت جنوبی و به سمت ناحیه میلرزان ، فاصله می گرفتیم . هدف قله سرسخت آسمانکوه در آن روز اوایل زمستان بود . برف تازه ای روی زمین نشسته بود و ما با رسیدن به چشمه سنگی میلرزان برای خوردن صبحانه توقفی کوتاه نمودیم . سپس با حرکت در مسیر “خوجه خونی” به سمت ییلاق “خلیل دشت رهسپار شدیم . صدای شدید شاخه های درختان در بالادست ها نشان از وزش بادی تند در ارتفاعات بالاتر می داد. با هدایت خوب بهرام به عنوان سرپرست برنامه تیمی ۴- ۵ نفره از جوانان در فاصله ۲۰ متری جلوتر از تیم اصلی به نوبت مشغول برفکوبی بودند . از جنگل که خارج شدیم شدت باد چند برابر شد و این در سرعت کل گروه تا حدی موثر بود . با این حساب با راهنمایی حساب شده مصطفی ساعت ۴۵/۱۰ به کلبه های خلیل دشت رسیدیم . سرعت باد شدیدتر از پیش بینی های هواشناسی و ما بود . علیرغم آسمانی بدون ابر ، سراسر منطقه از برف پودر مانندی معلق در هوا پوشانده شده بود و شرایط صعود را از خلیل دشت به بعد بسیار دشوار می کرد . سرپرست با مشاوره هیات اجرایی صعود و با تیمی کوچکتر تصمیم به ادامه صعود گرفت . هر چه به ارتفاع افزوده می گشت وزش باد و حجم برف و یخ موجود در مسیر بیشتر می شد . در ادامه مجددن دو نفر دیگر از تیم جدا شده و به سمت خلیل دشت سرازیر شدند. در زیر گردنه با توجه به شیب زیاد و باد شدید با تصمیم سرپرست انتهای صعود در ساعت۱۵/۱۲ اعلام شد . با احتیاط به طرف خلیل دشت پایین آمدیم و در دو کلبه آنجا جهت در امان ماندن از سرما و باد و خوردن ناهار مستقر شدیم . با خوردن ناهار و چای ، در بیرون از کلبه دسته جمعی عکسی به یادگار گرفتیم . در هنگام پایین آمدن و پیش از رسیدن به جنگل بر اثر شدت وزش باد ، پرده گروه از کوله پشتی مزدک جدا شد وبه سمت دره سرازیر شد و تلاش زیاد و خطرناک مزدک و یکی دونفر دیگر از همنوردان در پیدا کردنش ، فایده ای نداشت .
قبل از شروع جلسه پایانی به یاد بود فروغ فرخ زاد بیوگرافی و همچنین شعری از او توسط دو نفر از همراهان خوانده شد . هنوز جلسه شروع نشده بود که از ماسوله خبری بد به گوش ما رسید . “گرفتار شدن یک کوهنورد در مسیر قله لاسه سر زیر بهمن ” . بلافاصله سرپرست برنامه به همراه چهار نفر دیگر از گروه به سمت محل حادثه به طرف بالا حرکت کردند. بقیه تیم با هدایت سعید پس از برگزاری جلسه پایانی به ماسوله رسیدند و با توصیه سرپرست اصلی برنامه یک مینی بوس را جهت کمک های احتمالی در آنجا نگه داشتند. برخی از موضوعات مطرح شده در جلسه پایانی :
– سرپرستی خوب بهرام در برنامه و ارایه یک تجربه خوب در این امر از خودش .
– لزوم تلاش بیشتر برای تهیه آتش و چای از طرف کسانی که در کلبه بودند.
– در نظر گرفتن شرایط زمستانی صعود از طرف همنوردان از نظر آمادگی ذهنی و جسمی
– توقف زیاد بعد از صرف ناهار در شرایط هوای سرد
– اشتباه مزدک در بدنبال پرده دویدن درآن شرایط دشوار
بعد که در جلسه بررسی برنامه نشستیم به این نتایج هم رسیدیم که : قرار بود مواد آتش زا و همچنین ذغال برای گرم نمودن کلبه ببریم که قصور این مورد را آرش به عهده گرفت . راهنمایی خوب مصطفی و آمادگی جسمانی خوب بهرام هم در برنامه مورد توجه قرار گرفت . همچنین به این نتیجه رسیدیم که باید به افراد جدید در گروه چگونگی گام برداری صحیح در برف و یخ آموزش داده شود . مجموعن برآورد ما از اجرای برنامه آسمان کوه خوب بود . به هر صورت در روزی که کوهنوردی گیلان یکی از جوانان مستعد خود را از دست داد ، ما با غمی عمیق در شبی سرد ماسوله را به طرف رشت ترک نمودیم .
” با آرزوی موفقیت “
گروه کوهنوردی تیلار رشت