هر چه از جلگه مرکزی استان ، به طرف بخش موسوم به “بیه پیش” گیلان یعنی شرق آن می رویم و از بزرگترین رودخانه استان ، “سفیدرود” به سمت خاور می رویم ، فاصله کوهها و ارتفاعات با بزرگترین و غنی ترین دریاچه جهان “خزر” یا “کاسپین” کم تر و کم تر می شود و این موجب شده قسمتهای کوهستانی همه شهرهای شرقی گیلان بیشتر از نواحی جلگه ای آن باشد و در این میان شهر “املش” با سابقه ی خوبی که از خود در خصوص رشد و ترویج کوهنوردی حداقل در ۱۵ سال اخیر بجا گذاشته است ، از جایگاه ویژه ای در این قسمت از گیلان برخوردار است . یال بلند تقریبن شرقی – غربی موجود در منطقه که در مرتفع ترین قسمت این ناحیه قرار دارد ، ناتیش کوه ۲۴۳۰ متری را در مرکز خود جای داده است و “آغوزی” نیز بر روی یکی از یالهای فرعی منشعب شده از خط الراس اصلی مذکور در ارتفاع ۱۶۵۰ متری قرار گرفته است .
با ۴۱ نفر که به جرات می توان گفت ۹۰ % افراد حاضر در آن روز را جوانان زیر ۲۵ سال تشکیل می دادند ، در یک صبح زیبا، کوهپیمایی خود را از روستای “کهل چال” املش شروع کردیم . علیرغم گزارشهای هواشناسی ، زمین و آسمان در آن موقع از روز نشانی از بدی “آب و هوا” در خود نداشت . سه نفر از همنوردان عزیز املش نیز با ما بودند و مسئولیت راهنمایی گروه را برعهده داشتند.
در کنار منبع آب روستای موسوم به “لیاشو سرا” بساط صبحانه خود را پس از ۴۵ دقیقه کوه پیمایی ، پهن نمودیم . فضای جالبی در زمان صبحانه وجود داشت که در این میان سرپرست برنامه خانم “قراء” نقش ویژه ای داشت . پس از خوردن صبحانه ، مسیر را در جهت شرق و گاهی جنوب شرقی ادامه داده و انبوهی جنگل و شیب خوب مسیر بر لطف و صفای آن صعود می افزود . نزدیکیهای ظهر بود که به دشتی زیبا موسوم به “پلت چال” رسیدیم . تا قله ظاهرن ۷۵ دقیقه ای دیگر راه باقیمانده بود . قرار بر این بود که پس از صعود به قله در مکان مذکور ناهار بخوریم . به هر صورت در عین ناباوری ۱۳ نفر از همان ۹۰ % جوانان گروه در آن روز (البته منهای یک نفر) از ادامه مسیر صعود انصراف داده و ماندن در “پلت چال” را به آمدن تا قله ترجیح دادند.
به جرات می توان گفت تنها ۲ و شاید ۳ نفر از آن جمع شرایط آمدن تا قله را نداشتند. اگر چه قصد بررسی موضوع را در اینجا نداریم و آن را واگذار می کنیم به مطلب و موضوعی مستقل در آینده نزدیک ، اما باید گفت نگاه تفریح گونه صرف به ورزش کوهنوردی ، مثل یک “خوره” و بلایی به جان این ورزش بخصوص در استان گیلان افتاده است و حالا حالاها باید برای زدودن آن تلاش نمود.
به هر صورت با ۲۸ نفر باقیمانده رهسپار آغوزی شدیم و پس از ۶۵ دقیقه حرکت از محل ناهار با رسیدن به آنجا ، با گرفتن دستان یکدیگر و تشکیل یک حلقه انسانی سرود قله خواندیم و چند عکس گرفتیم . سر و صداهایی از بالای سرمان در میان ابرهای آسمان به گوش می رسید که حکایت از بعد از ظهری بارانی می داد. شاد و سرخوش به طرف پایین حرکت کردیم و برای خوردن ناهار و ملحق شدن به ۱۳ نفر مانده در “پلت چال” به آنجا رسیدیم .
خنده ی فراوان اغلب کسانی که در پایین بودند در بدو ورود ما به آنجا ، خود نمایی خاصی می کرد و نظر همه را جلب نمود . در نهایت علت این خنده ها موجب دلخوری بعضی از دوستان گردید و خواهان پیگیری قضیه از طرف هیات مسئولین شدند.
با خوردن سریع ناهار ، باران تندی شروع به باریدن نمود و حتی باعث شد که برنامه فرهنگی آن روز را که زحمت تهیه اش را خانم جانی زاده کشیده بودند و آن نیز شرحی در خصوص پیشینه ی تاریخی و طبیعی منطقه بود ، نتوانیم اجرا نماییم و با عجله به طرف پایین حرکت کردیم .
آنقدر باران بارید تا هم تمام لباسهایمان و هم کل مسیر خیس خیس شد و در این میان سر خوردن و افتادن برخی در طول راه برگشت خود تبدیل به یک سوژه جالب و خنده دار شده بود .
به محل خوردن صبحانه که رسیدیم یعنی روستای “لیاشو سرا” باران قطع شد و ما از فرصت استفاده کرده و برای جلسه پایانی برنامه دور هم جمع شدیم :
– سرپرست و عقب دار برنامه از نیامدن تا قله اظهار تاسف کردند .
– آقا حشمت از کوهنوردان شناخته شده منطقه ، که در صعود با ما بود گفت : به تیلاری ها تبریک میگویم بدلیل توان مندی خوب شرکت کنندگان و ایجاد یک را بطه صمیمی و جالب در بین شان .
– خانم فاطیما : “احترام باید بین همه بچه ها حفظ بشود و باید فرق شوخی و جدی مشخص شود” .
– بالاخره از رعایت مسایل زیست محیطی و حمل درست زباله و شیب خوب مسیر و هماهنگی خوب شرکت کنندگان در کل برنامه و تشکر از راهنما و جلوداری خوب حسن آقای فولاد وند هم صحبت شد .
به دلیل تاریکی هوا و با هماهنگی راهنما تصمیم گرفته شد باقی مسیر تا کنار مینی بوس ها ، از میان جاده طی شود که این موجب قدری از هم گسیختگی صف تا پایین شد . به نحوی که فاصله ابتدا تا انتهای آن در بعضی از جاها به بیش از ۳۰۰ متر رسید که این موضوع لزوم دقت بیشتر سرپرستان برنامه ها را در آینده ایجاب می نماید .
“روزگارتان بی محنت”
گروه کوهنوردی تیلار رشت
یاد رفت بگم قله های دیگری نیز وجود دارد ۱-تابستان نشین ،هلودشت، خصیب دشت، چاک دشت، ناتشکوه، خرکال، لاتکوه،
و اما مراتع و کوهای بالادستی نیز وجود دارد که مسیرشان دورتر می باشد
مانند تورار؛کلمازی، گیلارکش، راست ران، انی ،وربون، کمینی، جگلیز، انبوه، کلیشم،
گروه کوهنوردی تیلار باسلام خسته نباشید این مسیری که از لاشیوسرا تا پلت چال را اینجانب در ۱۵ دقیقه سیر کردم ااز دشتی که عنوان کردید خونه ییلاقیمان اونجاست کاش عکسهای محل را رو سایت می گذاشتین پایین دست همان دشت درختانی از نوع راش وجود دارد که هیچ جای نمی تونی ببینید خود دشت دارای چند چشمه آب خوردن می باشد
خانم فاطیما : “احترام باید بین همه بچه ها حفظ بشود و باید فرق شوخی و جدی مشخص شود” .
کاملا با ایشون موافقم… تشخیص شوخی یا جدی بودن رفتارهای بعضی از دوستان واقعا مشکل است…