چهارمین صعود کانون کوهنوردان در سال ۹۱ اجرای برنامه درمنطقه چرمکش لوشان بود که با اتفاق ناگواری که برای کوهنوردی استان در پی درگذشت یکی از کوهنوردان پرتلاش و جوان گروه پژواک رشت افتاده بود , به پاس گرامیداشت آن عزیز از دست رفته به منطقه کوه روبار ماسوله تغییر یافت . بیش از ۲۰۰ نفر از کوهنوردان گروههای مختلف که سهم گروه ما ۵۳ نفر از آن جمع بود همه در یک صبح سرد زمستانی به ماسوله رسیدیم . سپس با حرکت به سمت بالا در مکانی مناسب به توصیه سرپرست برای معرفی عوامل اجرایی و اجرای یک دقیقه سکوت به یاد مجتبی توقف نمودیم و بعد همه به طرف چشمه دوم میلرزان به راه افتادیم و بعد از ۴۰ دقیقه بساط صبحانه در فضایی عمومی و دلپذیر پهن شد . از آنجا به بعد کم کم زمین پوشیده از برفی نرم بود که در روزهای قبل باریده بود . بعضی ها آنطوریکه باید پوشش مناسبی با توجه به فصل صعود نداشتند و این دقت بیشتر اعضای گروهها را برای دعوت از مهمانان خود طلب می کرد . درحالی که فضای سنگینی با توجه به مناسبت صعود در کل صف کوهنوردان احساس می شد به دقت و با کمک برخی ، از موانع آبی موجود در قبل از شیب اصلی منتهی به کوه روبار گذشتیم و حوالی ۳۰/۱۱ به آنجا رسیدیم . بعد از آمدن همه کوهنوردان در کنار چشمه کوه روبار , بیست دقیقه تا نیم ساعت آنجا ایستاده و سپس بدلیل سرمای هوا تصمیم گرفته شد در مناطق پایین دست و در میان جنگل جایی برای صرف ناهار و استراحت ، توقف کنیم . ۷۵ دقیقه ای برای خوردن ناهار و چای در حد فاصل سه روبار تا کوه روبار در جایی تقریبن مناسب توقف کردیم و سپس با حرکت به سمت پایین در منطقه “خوجه خونی” برای اجرای برنامه های فرهنگی نشستیم . تصویری بزرگ از مجتبای عزیز در گوشه ای از محل نصب شد و برنامه هایی از قبیل شعر , مقاله و آواز دسته جمعی به یاد آن عزیز اجرا شد و مجموعن هم برنامه خوبی بود و توجه اغلب شرکت کنندگان را به خود جلب نمود.
در حالی که چراغهای ماسوله از بالا نمایان بود روزی دیگر از کوهنوردی استان البته با یادبود حادثه ای تلخ سپری شد و شاید اغلب در ذهن خود به این فکر می کردند که چگونه می توان از حادثه فوق درس گرفته و در جهت رشد و پویایی کوهنوردی این دیار، گام بردارند .
وقتی به برنامه کوه روبار و اجرای آن نگاه می کنیم به مانند اغلب برنامه های کوهنوردی ، آن نیز دارای ضعف ها و قوت هایی در خود بود و پر واضح است که برنامه هر چقدر بزرگتر باشد ، مسایل و حواشی آن نیز گسترده تر خواهد بود :
– در کوه روبار ، بهتر بود که همه در پذیرش مهمان آنهم به مناسبتهای ویژه ، دقت بیشتری می کردیم و یا بیشتر مراقب رفتارمان و حرفهامان در خلال یک صعود مشترک می شدیم .
– در کوه روبار ، بهتر بود منتخبی از همه گروهها به سمت محل حادثه می رفتند . ظاهرن همین تصمیم در جلسه قبل از اجرا گرفته شد که بدینگونه اجرا نشد (؟!) .
– در کوه روبار ، بهتر بود علت گرفتن هزینه ی به نسبت بالا برای هر نفر تا ماسوله ، توضیحی هر چند مختصر توسط یکی از عوامل اجرایی کانون داده می شد تا احیانن شبهه ای برای بعضی از شرکت کنندگان بوجود نیاید .
– در کوه روبار چقدر خوب شد که برنامه های فرهنگی جالبی برای گرامیداشت یاد مجتبی عزیز در زمان و مکان مناسب برگزار شد .
– در کوه روبار چقدر خوب شد که فضای بسیار جالب و صمیمی در زمان ناهار بین همه شرکت کنندگان بوجود آمد .
– در کوه روبار چقدر خوب شد که نمایندگانی از گروههای “ناتش کوه” املش و ” کاوه” رشت هم حضور داشتند .
“روزگارتان بی محنت و ایام بکام “
گروه کوهنوردی تیلار رشت