با ۱۹ نفر و دو راننده و یکی مینی بوس خیلی گرم ساعت ۱۱/۲۵ شب به طرف همدان به قصد صعود به قله خاطره انگیز الوند ، حرکت کردیم . سرپرستی میلاد در این برنامه نوید یک صعود شاد را می داد که همین طور هم شد . اولین دفعه بود که در فصل پاییز قصد رفتن به آنجا را داشتیم . همه صعودهای قبلی ما به الوند در فصل زمستان انجام شده بود و این دفعه هم به دلیل وضعیت جوی غیر عادی هوا در ارتفاعات گیلان و عدم دستیابی به هدف شناخت گروه از صعود توریشوم از دره آلیان ،تصمیم گرفتیم به الوند برویم و پس از اجرای آن تقریبن همه از این جایگزینی و تعویض برنامه راضی بودند .
ساعت ۰۷/۳۰ صبح با اسکورت یک دستگاه پراید از کوهنوردان خوب همدانی در شهر همدان ، در عباس آباد برای شروع کوه پیمایی مان از مینی بوس پیاده شدیم .
با همراهی خوب تعدادی از همنوردان همدانی و صحبتهای مختصر میلاد در ابتدای برنامه ، به سمت پناهگاه میشان حرکت نمودیم . تا آنجا یک ساعته و در صفی منظم و خوب رفتیم . ما که در طول حرکت شعر و آواز می خوانیم و آن را موثر در کیفیت صعود خود می دانیم ، قدری از این لحاظ درآنجا محدود بودیم . اما هر چه بود چند تا آواز تا پناهگاه خواندیم .
پناهگاه اول میشان که بی شباهت به یک هتل کوهستانی نیست ، همواره در طول ایام مجهز تر شده و پذیرای کوهنوردان بسیاری از اقصی نقاط کشور و حتی سایر کشورها است و تاثیر بسزایی در رشد کوهنوردی و شناخت کوههای استان همدان در سالهای متمادی داشته است . با دیدن آن نا خودآگاه به یاد تنها پناهگاه استان در هفته خونی “شاه معلم” افتادیم که با چه زحمتی در اواخر دهه ۷۰ ساخته شد و سپس با چه همت مثال زدنی از طرف متولیان کوهنوردی استان و همچنین ما کوهنوردان در این سالها تبدیل به آخور گوسفندان شده است .
با پهن نمودن سفره بزرگ خود و خوردن صبحانه دور آن فضای جالبی بوجود آوردیم . در حالی که مدام پیشنهادهای متفاوتی از طرف بعضی ازمیزبانان به ما در خصوص شکل صعود به قله و مناطق اطراف می شد ،بلاخره پس از یک ساعت با گذاشتن وسایل اضافی و با همه شرکت کنندگان به سمت قله حرکت نمودیم . مه غلیظی کل منطقه را پوشانده بود و ما با گام هایی خوب حرکت می کردیم . به “تخت نادر” که رسیدیم هوا قدری روشن تر شد و مانطق اطراف بهتر نمایان شد و این همراه با وزش باد سرد بود . هر چه ارتفاع می گرفتیم ورزش باد شدیدتر می شد و گاهی هم از آن خبری نبود این موضوع باعث شد تا “میلاد ” به عنوان سرپرست برنامه تقریبن به تعداد انگشتان دودست به کل تیم توصیه ی کم کردن و اندکی بعد زیاد کردن لباسها بدهد!!. شاد و سرخوش حتی کمتر از زمان پیش بینی شده همه تیم ۱۹ نفره ما به همراه دوستان همدانی به قله زیبای الوند رسیدیم و بر فرازش سرود تاثیر گذار “زندگی زیباست ” را خواندیم و عکس های جمعی و تکی گرفتیم .
پس از رسیدن به پناهگاه با نگاه های متعجب والبته سفارش مسئول (برادر) آنجا ، همگی بدون زنانه و مردانه کردن گروه ، بساط سفره ناهار خود را در سالن گرم و نرمش پهن نمودیم . همه از صعود موفقشان شاد بودند. بخصوص اولی ها که کم نبودند در تیم آن روز که قدم به چنین ارتفاعی در آن منطقه معروف کوهنوردی در کشور گذاشته بودند.
بعد از خوردن ناهار به اجرای برنامه فرهنگی پرداختیم . ابتدا مزدک در خصوص مناسبت روز دانشجو صحبتهایی کرد و سپس حمید متن پر سوز و گدازی از ظلم و جفایی که به خانمها می شود ، به مناسبت روز جهانی رفع خشونت از زنان ، برای ما از حفظ با تبحر خاصی صحبت کرد و از دیگران خواست که در این خصوص حرف بزنند . دوستانی از همدان در این بحث شرکت کردند و سعید نیز صحبتهایی در این مورد کرد که در نهایت کف زدن همه حکایت از مقبولیت طرح بحث در بین آنان داشت .
نصب پرده ای جلوی پناهگاه به مناسبت روز جهانی کوهستان از طرف گروه ما ،مورد توجه کوهنوردان زیادی در آنجا قرار گرفت .
وقتی به عباس آباد رسیدیم هنوز هوا روشن بود و ما با تشکر و قدردانی از دوستان خوب همدانی مان که در صعود ما زحمات زیادی کشیده بودند ، با سوار شدن به مینی بوس راهی رشت شدیم . شیوه صعود ما در این برنامه به گونه ای بود که نمی توانستیم سری به شهر همدان زده و از انسانهای نامی آن یادی کنیم . این دفعه بر خلاف دفعات قبل بر سر مزار “عارف قزوینی ” نرفتیم . عارفی که به قول محمد علی سپانلو “یکی از جذاب ترین شخصیت های هنری فرهنگ دوران مشروطه است . نوع زندگی ، سرگذشت ، رفتار اجتماعی و تاثیر او بر دورانش از او چهره ای به یاد ماندنی ساخته که از میراث ادبی و هنری اش فراتر می رود .”
پس از حرکت در میان ماشین ، ابتدا جلسه پایانی را به میان کشیدیم و اتفاقن از طرف تقریبن همه به گرمی استقبال شد :
– عدم ارایه زمانبندی مناسب و معرفی مناطق اطراف صعود از طرف مسئول فنی برنامه .
– صحبتهای بسیار مختصر سرپرست در ابتدای برنامه و نداشتن ورزش صبحگاهی .
– نیاوردن ظرف غذا و وسایل شخصی از طرف تعدادی از شرکت کنندگان
– سرپرستی خوب میلاد در برنامه . البته با توجه به روحیه وی ، عدم جدی گرفتن برخی از توصیه های او از طرف بعضی ها و تحت تاثیر بودن شیوه صعود ما با همنوردان همدانی در قابلیت اجرایی سرپرست و آزادی عمل وی .
– حضور جوانان خوب و با انگیزه در صعود .
– اجرای قوی برنامه های فرهنگی .
– لزوم هماهنگی بیشتر هیات مسئولین با عوامل اجرایی برنامه در قبل از صعود .
– وجود فضایی شاد و خوب در کل برنامه .
– تدارکات غذایی عالی و تقریبن بی نقص برنامه .
تجربه شام خوردن ما در ماشین هم در نوع خودش جالب بود . گوجه فرنگی که از قبل توسط مهسا برای درست کردن املت ، سرخ شده و آماده بود توسط سعید و بهزاد برزو با زحمت زیاد در ماشین با تخم مرغ مخلوط و آماده شد و در بین راه املت جانانه ای خوردیم .
” روزگارتان شاد و بی محنت”
گروه کوهنوردی تیلار رشت
سلام به همه تیلاری های عزیزو دوست داشتنی که حسابی دلتنگشون هستم،با خوندن این گزارش قدم به قدم همراهتون شدم و از پشت سیستم تمام لحظات شاد با شما بودن رو تصورکردم و لبخندی نه فقط روی لبم که بر دلم نشست،امروز با آغاز اولین روز زمستون به این فکر می کردم که چقدر قشنگه با اومدن هر فصل و با فکر کردن بهش ناخودآگاه لبخند بزنی،و من خندیدم برای استقبال اولین شکوفه های بهاری و سر سبزی بینظیر تابستان و و دیدار پاییز هزار رنگو خش خش برگهاش و تمام قد لرزیدن به شکوه زمستانی سرد و دیدن پهنه ی برفی دلنشینش در طبیعتو گرم شدن دلنشینترش با چای های صمیمانه ی احمد آقای گل،و من همه این زیبایی ها و خاطره بازی ها رو روی تلار دوست داشتنی تیلار از ذهن گذروندم،ممنونم به خاطر بودنتون و تمام یادگاری هایی که توی دلهای همه بچه های تیلار به جا میگذارید،دوستتون دارم و روز شماری می کنم برای دیدارتون.