هوا هنوز روشن نشده بود که به سمت محل قرار راه افتادم، دیدار عزیزان کوهنورد برای من همیشه لذتبخشترین اتفاق جمعه است. قرار ما ساعت ۵ در ایستگاه همیشگی، چهرهها خندان و سرشار از انرژی بود.
برای اینکه سر و صدا باعث اذیت ساکنان منطقه نشود، سعی بر این بود که همنوردان داخل مینیبوسهای خود منتظر حرکت بمانند. ساعت ۵:۲۰ دقیقه به همراه ۶۶ کوهنورد از اعضا و مهمانها شهر را به سوی مقصد ترک گفتیم، بعضی از دوستان در مسیر منتظر مینیبوسها بودن که یک به یک سوار شدند.در مسیر در امام زاده هاشم توقف کوتاهی داشتیم و به سمت رستم آباد و سپس توتکابن راه افتادیم. ساعت ۶:۲۰ دقیقه بود که به توتکابن رسیدیم؛ اما متاسفانه مامورهای نیروی انتظامی جلوی مینیبوسهای ما را گرفتند و با وجود تلاش دوستان از ادامه مسیر باز ماندیم.
با تصمیم تیم اجرایی و هیات مسوولین مسیر دیگری برای پیمایش در نظر گرفته شد و به سمت چشمه گازکل حرکت کردیم، فاصله آن منطقه از ما زیاد نبود. بعد از پیاده شدن از مینیبوسها و آماده شدن برای حرکت مقداری از شیب خاکی مسیر بالا رفتیم و بعد از دکل برق به سمت راست پیچیدیم و وقتی کمی مسیر پهن تر شد قبل از شروع شیب بعدی به صحبت های سرپرست گوش دادیم، عقربههای ساعت ۷:۱۵ دقیقه را نشان میداد،
نرمش صبحگاهی در کنار همنوردان و خندههایشان بسیار دلچسب بود، شیبهای مسیر را طی کردیم و از مناظر لذت میبردیم و پشت سرمان درفک خودنمایی میکرد. پس از ۴۰ دقیقه پیمایش به محلی زیر درختهای گردو رسیدیم سرپرست یک ساعت استراحت اعلام کرده بود. آتش روشن بود و از هر طرف صدای خنده و شادی دوستان به گوش میرسید. یکی از همنوردان به علت جراحی چشم احساس ناراحتی میکردند و اعلام کردند که نمیتوانند در ادامه مسیر در کنار ما باشند، مسول آموزش و مسؤل فنی با همراه مشورت با سرپرست این دوست عزیز را به پایین هدایت کردند.
ساعت ۹:۲۰ دقیقه تیم راه افتاد و جاده را به سمت بالا ادامه دادیم. بعد از گذشت ۲۰ دقیقه از جاده خارج و در میان شیب تراوس کنان به سمت دشتی پهن حرکت کرده و از آنجا به بعد مسیر تقریبا پر شیبی را به سمت درختان بالا دست طی کردیم.
ساعت کمی از ۱۱ گذشته بود که بیشتر شیب را طی کرده بودیم؛ سرپرست استراحتی کوتاه جهت برگزاری برنامه آموزشی اعلام کرد. بعد از آموزش و یادآوری نکاتی پیرامون گام برداری، به سمت مقصد حرکت کردیم و ساعت ۱۱:۳۰ دقیقه به چشمه گازکل رسیدیم.
برای آتش روشن کردن آماده شدیم، دور هم نشستیم و درفک را تماشا کردیم. بعد از ۱۵ دقیقه هوا کمی ابری شد و باران شروع به باریدن کرد. البته میدانستیم که ممکن است باران ببارد و بعد از این بارش بهاری آسمان صاف، خورشید و افتاب مطلوبی داشته باشیم؛ که خوشبختانه همین طور هم شد. بعد از استراحت کوتاه و مشارکت در بازیهای گروهی و گوش دادن به برنامه خوب کمیته فرهنگی، در کنار هم سرود قله را خواندیم و عکس دسته جمعی زیبایی گرفتیم.
در ساعت ۱۵:۳۰ دقیقه به سمت پایین حرکت و ساعت ۱۶:۴۰ دقیقه در زیر درختهای گردو جلسه پایانی را برگزار کردیم که به نکات خوبی هم اشاره شد. در نهایت در ساعت ۱۸ پای مینیبوسها بودیم و کوه را به مقصد رشت ترک کردیم.
🌱کمیته فنی گروه کوهنوردی تیلار رشت 🌿
عکس از روزبه علیپور