رفتن ما امسال به منطقه تخت سلیمان و علم کوه به منظور صعود به دو قله چالون و سیاه کمان، خود روایت جالبی است . براساس سنت خوب و مفیدی که از سالهای دور به یادگار مانده است ، ضمانت صعود با درصد موفقیت بالا در برنامه های برجسته تابستانی ،اجرای تمرین های هوازی و ورزش دو و میدانی در طول فصول بهار و تابستان هرسال است که واقعن هم تاثیر بسزایی در موفقیت اعضای شرکت کننده در برنامه های سنگین گروه در تابستان دارد .
امسال به دلایل عجیب ولی واقعی ، از این سنت به دور بودیم و نتوانستیم مجموعه ای خوب از افراد گروه را بدین منظور آماده کنیم و حتی چراغ برنامه های آمادگی ما برای صعود شاخص تابستان هم زیاد روشن و درخشان نبود و انگشت شماری از افراد در آنها حضور داشتند که قدم به برنامه چالون و سیاه کمان گذاشتند.
اما با همه این اوصاف قله های سیاه کمان و چالون در نیم روز تابستانی ۶ مردادماه امسال شاهد دستان به همه فشرده همنوردان عزیز گروه و خواندن شعر زیبای “زندگی زیباست ” بود .
وقتی به منطقه رسیدیم ، متوجه شدیم ورزش کوهنوردی نه تنها در استان ما بلکه در مناطق مطرح کوهنوردی کشور هم دچار تغییرات اساسی شده است که مهمترینش کوچک شدن گروهها از لحاظ کمیت یا همان کاهش تعداد نفرات شرکت کننده در میان آنهاست .
حقیقتن دیدن مناظر بدیع و رویایی منطقه هیچگاه برای کوهنوردان کسل کننده و تکراری نیست . رودخانه سردآب رود که امسال با توجه به بارش خوب زمستان گذشته ، خروشان تر از همیشه به نظر می رسید . پوشش گیاهی غنی در منطقه بخصوص در ناحیه “پیت سرا” و “کنگلک پایین” جلوه گری خاصی داشت و صدای زیبای کبک های این ناحیه بیشتر از سالهای پیش به گوش می رسید .
اگر چه جلودار و راهنمای تنظیم شده برای این صعود در برنامه حاضر نبودند. اما همنوردانی که جایگزین آنها شده بودند و همچنین سرپرست ، به اندازه کافی تجربه صعود درمنطقه فوق را داشتند و از این بابت خیال گروه راحت بود . هم مصطفی و هم سعید در کارنامه کوهنوردی خود بارها به عنوان جلودار و حتی سرپرست در میان کوههای منطقه ایفای نقش نموده بودند. عقب داری شاد ، با روحیه و توانمند میلاد بی شک تاثیر مثبتی در روند حرکت گروه در دو روز صعود به چالون و سیاه کمان محسوب می گردد.
اگر چه تهمینه در میان صعود نبود ، اما نتیجه زحماتش در مبحث تدارکات غذایی کاملن مشهود و خوب بود، آرش هم به عنوان مسئول فنی در برنامه حضور نداشت و شاید نداشتن تقریبن هیچ برنامه فنی در برنامه و حتی عدم معرفی قله ها و کوههای اطراف صعودمان به نحوی با نبود وی مرتبط بود . ظاهرن برنامه هایی فرهنگی هرچند کوتاه برای اجراء در صعود در نظر گرفته شده بود که شرایط صعود امکان انجام آنها را نداد. خوشبختانه موردی برای باز شدن کیف امداد در برنامه نداشتیم اما متاسفانه خود مهسا در صعود حاضر نبود .
پس از آنکه دو قله زیبای چالون و سیاه کمان را با روحیه ای خوب و شاد صعود نمودیم . خسته و سنگین در حالی که ساعت از ۱۰ شب هم گذشته بود به کنار مینی بوس مان در پناهگاه ونداربن رسیدیم . بی شک این صعود هم به مانند همه برنامه ها دارای نقاط قوت و ضعفی بود که بررسی آنها می تواند کمک و تجربه خوبی برای ما در آینده باشد . بدون معطلی بعد از حرکت ماشین به طرف رشت ، شرکت کنندگان نظرات خود را در مورد صعود بیان نمودند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود : جلوداری و سرپرستی و تدارکات خوب برنامه ، تبریک به یکی از همنوردان به دلیل اولین حضورش در ارتفاع بیش از ۴۰۰۰ متر و صعود به دو قله ، دخالت مسعود در برخی از کارهای سرپرستی ، همکاری خوب همه در پیشبرد کارها ، لزوم دقت بیشتر افراد در شرکت در پیش برنامه های صعود شاخص ، جذاب بودن صعود در روز دوم بخصوص هنگام صعود به گردنه ی چالون و خاصیت آموزشی بودن آن ، ساده انگاشتن بعضی مسایل از طرف سرپرست و همچنین برخی مسایل دیگر صحبت هایی بود که در پایان صعود با علاقه خاصی از طرف شرکت کنندگان مطرح گردید .
“روزگارتان بی محنت”
گروه کوهنوردی تیلار رشت